نور
licenseمعنی کلمه نور
معنی واژه نور
no[w]r
light
|
نور
مترادف:
1- پرتو، تابش، تلاء لو، روشنايي، سو، ضياء، فروغ
2- شعاع
متضاد:
تاريكي، ظلمت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [عربی، جمع: اَنوار] [قدیمی]
مختصات:
(نَ یا نُ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم خاص مکان
آواشناسی:
nur
منبع:
فرهنگ واژههای سره
معادل ابجد:
256
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
light | glory , the light
ترکی
ışık
فرانسوی
la lumière
آلمانی
das licht
اسپانیایی
la luz
ایتالیایی
la luce
عربی
ضوء | إضاءة , الأضواء , ضوء النهار , منارة , نبراس , مصباح كهربائي , نار , ضياء النهار , نافذة , الشيء الخفيف , ولعة , لمبة , خفيف , فاتح , هين , فاسق , داعر , تافه , طائش , مرح , لطيف , أضاء , وضح , أنار , أشعل , ترجل , أحرق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "نور" در زبان فارسی از نظر قواعد نگارشی و دستوری موارد خاصی دارد. در زیر به برخی از این موارد اشاره میکنم:
-
اسم: "نور" به عنوان یک اسم عام و غیر قابل شمارش به کار میرود و به معنی روشنایی و تابش ضوء است.
-
نحو: میتوان "نور" را به عنوان فاعل، مفعول و یا دیگر اجزای جمله به کار برد.
- مثال: "نور خورشید در صبح بسیار زیبا است." (فاعل)
- مثال: "من از نور ماه لذت میبرم." (مفعول)
-
ترکیبها: "نور" میتواند در ترکیب با دیگر واژهها به کار رود.
- مثال: "نورانی" (به معنای پر از نور)
- مثال: "نورگیر" (محل ورود نور)
-
جمع: این کلمه به صورت جمع به کار نمیرود، ولی میتوان از عبارات و ترکیباتی مانند "انواع نورها" یا "منابع نور" استفاده کرد.
- سایر موارد:
- در نگارش، "نور" باید با حروف صحیح و مطابق با اصول نگارشی نوشته شود و از اختصارات یا کلمات غیررسمی پرهیز شود.
- همچنین در متنهای خاص و ادبی، ممکن است به صورت مجازی یا نمادین نیز استفاده شود.
این نکات به طور کلی در ارتباط با کلمه "نور" در زبان فارسی و نگارش آن است. اگر سوال خاصتری دارید یا به مورد خاصی اشاره کنید، خوشحال میشوم بیشتر کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- نور خورشید در روزهای آفتابی به روی زمین دلنواز میتابد.
- در تاریکی شب، نور ستارهها آسمان را زیباتر میکند.
- با روشن کردن چراغ، اتاق پر از نور و گرما میشود.