جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
836
اطلاعات بیشتر واژه
واژه اصل
معادل ابجد 121
تعداد حروف 3
تلفظ 'asl
نقش دستوری صفت
ترکیب (اسم) [عربی، جمع: اصول]
مختصات ( اَ ) [ ع . ] (اِ.)
آواشناسی 'asl
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ واژه‌های سره
نمایش تصویر اصل
پخش صوت

بنیاد - بن - ریشه - پایه - نهاد - آغازه - بیخ
اساس، بن، بنياد، بيخ، پايه، جوهر، ذات، ريشه، سرشت، شالوده، طبيعت، عين، فطرت، كنه، گوهر، لب، مايه، مبدا، منبع، منشا، نژاد، نسب
origin, principle, axiom, maxim, element, point, root, quintessence, real, motif, rootstock, provenance, radical, paternity, stem, strain, authorship, mother, principium, fatherhood, germ, inception, original, genuine
الأصل، أصل، منشأ، مصدر، جذر، أرومة، منبت، محتد، مكان الوصول
orijinal
original
original
original
originale
منشاء، خاستگاه، مصدر، قاعده، قاعده کلی، حقیقت، اصل موضوعه، بدیهیات، حقیقت اشکار، قضیه حقیقی، پند، مثل، گفته اخلاقی، عنصر، جسم بسیط، جوهر فرد، محیط طبیعی، نقطه، نکته، مرحله، درجه، موضوع، ریشه، پایه، بنیاد، پنجمین و بالاترین عنصر وجود، عنصر پنجم یعنی 'اثیر' یا 'اتر'، ریل، موتیف، مایه اصلی، شکل عمده، ساقه زیر زمینی، زادگاه، حد، منطقه قدرت یا درک، رادیکال، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیان، ریشگی، صفات پدری، اصلیت، رفتار پدرانه، ساقه، تنه، میله، گردنه، زور، کشش، تقلا، کوشش، نویسندگی، تالیف و تصنیف، ابداع، ابتکار، احدای، مادر، ننه، مام، والده، سر چشمه، اصل عمده و اساسی، اس اساس، پدری، جنین، میکرب، شروع، اغاز، دریافت، سر، درجه گیری، اصلی، اصیل، بدیع، بکر، ابتکاری، واقعی، خالص، حقیقی، درست

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اصل" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی به کار رود و قواعد نگارشی و دستوری خاص خود را دارد. در ادامه به بررسی برخی از این قواعد و نکات می‌پردازیم:

  1. معنی کلمه:

    • "اصل" به معنای بنیاد، اساس یا پایه یک موضوع یا مفهوم است.
    • در برخی زمینه‌ها، به معنای یک قانون یا قاعده نیز به کار می‌رود.
    • در بعضی از متون، "اصل" ممکن است به معنای اصل‌های علمی، فلسفی یا دینی به کار رود.
  2. نحوه کاربرد:

    • "اصل" معمولاً به عنوان اسم استعمال می‌شود و می‌تواند با صفات و عبارات توصیفی ترکیب شود. مثلاً: اصل بنیادین، اصل اخلاقی.
    • می‌توان آن را به صورت جمع هم به کار برد: اصول.
  3. ساختار جمله:

    • "اصل" می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول و یا مضاف‌الیه در ساختارهای مختلف جملات استفاده شود.
    • به عنوان مثال:
      • (فاعل) "اصل موضوع در این بحث مشخص است."
      • (مفعول) "وی به اصول اخلاقی پایبند است."
      • (مضاف‌الیه) "کتاب درباره اصول مدیریت نوشته شده است."
  4. نکات نگارشی:

    • توجه به بی‌نظمی‌های احتمالی در نوشتار: "اصل" را باید به‌طور صحیح و بدون اشتباه نوشت، به‌خصوص در متون رسمی.
    • در ترجمه یا امانت‌داری از متون متعدد، توجه به ترجیح واژه "اصل" در مقایسه با معانی دیگر آن (مثل "نسخه اصلی") حائز اهمیت است.
  5. مثال‌های کاربردی:
    • "اصل عدالت یکی از ارکان اصلی نظام حقوقی است."
    • "در تحقیق جدید، اصول نظریه‌های قبلی مورد بازنگری قرار گرفت."

با توجه به این نکات، می‌توانیم به‌راحتی از کلمه "اصل" در جملات و متون مختلف استفاده کنیم و دقت لازم را در نگارش و بیان معنا به خرج دهیم.

بگفتند یك سر بشاه گزین  كه بس نیست فرخنده بنیاد این‏

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی