زیر مجموعه ها
×
×
فصل دوم: انسان شناسى عـقلو
licenseقـالَ أَمیرُالمُؤمِنین علیه السلام
مَنِ اْستَحْكَمَتْ لی فيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصالِ الْخَيْرِ،إحْتَمَلْتُهُ عَلَيْها وَ اغْتَفَرْتُ فَقـْدَ ما سِواها،وَ لا أَغْتَفِرُ فَقْـدَ عَقْلٍ وَلا دِينٍ،لاَِنَّ مُفارَقَةَ الدّينِ مُفارَقَةِ الْأَمْنِ،فَلا يَتَهَنَّأُ بَحَياةٍ مَعَ مَخافَةٍ،وَ فَقْدُ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَياةِ وَ لا يُقاسُ إِلاّ بِالْأَمْواتِ.
معصومین (ع)هر كه خصلتی از خصال نیك را به كار بندد و آن را در خود ملكه نماید او را با همان عادت پسندیده می پذیرم و از اتصاف به خصلت های نیك دیگر چشم می پوشم،اما هیچگاه نداشتن عقل و دین را نمی بخشم،زیرا نداشتن دین یعنی نداشتن امنیت و آسایش،و زندگی در سایه ترس و نگرانی گوارا نیست.چه اینكه نداشتن عقل بمعنای نداشتن خود زندگی است و حیات بدون عقل تنها به زندگی مردگان می ماند.