زیر مجموعه ها
جنین در رحم مادر چگونه تكامل می یابد؟
licenseامام صادق علیه السلام
- لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: نَبتَدِئُ - يا مُفَضَّلُ - بِذِكرِ خَلقِ الإِنسانِ فَاعتَبِر بِهِ؛ فَأَوَّلُ ذلِكَ ما يُدَبَّرُ بِهِ الجَنينُ فِي الرَّحِمِ وهُوَ مَحجوبٌ في ظُلُماتٍ ثَلاثٍ: ظُلمَةِ البَطنِ، وظُلمَةِ الرَّحِمِ، وظُلمَةِ المَشيمَةِ، حَيثُ لا حِيلَةَ عِندَهُ في طَلَبِ غِذاءٍ، ولا دَفعِ أذىً، ولاَ استِجلابِ مَنفَعَةٍ، ولا دَفعِ مَضَرَّةٍ؛ فَإِنَّهُ يَجري إلَيهِ مِن دَمِ الحَيضِ ما يَغذوهُ كَما يَغذُو الماءُ النَّباتَ، فَلا يَزالُ ذلِكَ غِذاءَهُ، حَتّى إذا كَمُلَ خَلقُهُ وَاستَحكَمَ بَدَنُهُ وقَوِيَ أديمُهُ عَلى مُباشَرَةِ الهَواءِ وبَصَرُهُ عَلى مُلاقاةِ الضِّياءِ، هاجَ الطَّلقُ بِاُمِّهِ فَأَزعَجَهُ أشَدَّ إزعاجٍ وأعنَفَهُ، حَتّى يولَدَ. وإذا وُلِدَ صُرِفَ ذلِكَ الدَّمُ الَّذي كانَ يَغذوهُ مِن دَمِ اُمِّهِ إلى ثَديَيها، فَانقَلَبَ الطَّعمُ وَاللَّونُ إلى ضَربٍ آخَرَ مِنَ الغِذاءِ، وهُوَ أشَدُّ مُوافَقَةً لِلمَولودِ مِنَ الدَّمِ، فَيُوافيهِ في وَقتِ حاجَتِهِ إلَيهِ، فَحينَ يولَدُ قَد تَلَمَّظَ وحَرَّكَ شَفَتَيهِ طَلَباً لِلرَّضاعِ، فَهُوَ يَجِدُ ثَديَي اُمِّهِ كَالإِداوَتَينِ المُعَلَّقَتَينِ لِحاجَتِهِ، فَلا يَزالُ يَغتَذي بِاللَّبَنِ ما دامَ رَطبَ البَدَنِ رَقيقَ الأَمعاءِ لَيِّنَ الأَعضاءِ. حَتّى إذا تَحَرَّكَ وَاحتاجَ إلى غِذاءٍ فيهِ صَلابَةٌ لِيَشتَدَّ ويَقوى بَدَنُهُ، طَلَعَت لَهُ الطَّواحِنُ مِنَ الأَسنانِ وَالأَضراسِ لِيَمضَغَ بِهِ الطَّعامَ، فَيَلينَ عَلَيهِ ويَسهُلَ لَهُ إساغَتُهُ، فَلا يَزالُ كَذلِكَ حَتّى يُدرِكَ، فَإِذا أدرَكَ وكانَ ذَكَراً طَلَعَ الشَّعرُ في وَجهِهِ، فَكانَ ذلِكَ عَلامَةَ الذَّكَرِ وعِزَّ الرَّجُلِ الَّذي يَخرُجُ بِهِ عَن حَدِّ الصِّبا وشَبَهِ النِّساءِ، وإن كانَت اُنثى يَبقى وَجهُها نَقِيّاً مِنَ الشَّعرِ لِتَبقى لَهَا البَهجَةُ وَالنَّضارَةُ الَّتي تُحَرِّكُ الرِّجالَ لِما فيهِ دَوامُ النَّسلِ وبَقاؤُهُ. اِعتَبِر يا مُفَضَّلُ، فيما يُدَبَّرُ بِهِ الإِنسانُ في هذِهِ الأَحوالِ المُختَلِفَةِ، هَل تَرى يُمكِنُ أن يَكونَ بِالإِهمالِ؟ ! فَرَأَيتَ لَو لَم يَجرِ إلَيهِ ذلِكَ الدَّمُ وهُوَ فِي الرَّحِمِ، ألَم يَكُن سَيَذوي ويَجُفُكَما يَجُفُّ النَّباتُ إذا فَقَدَ الماءَ؟ ولَو لَم يُزعِجهُ المَخاضُ عِندَ استِحكامِهِ، ألَم يَكُن سَيَبقى فِي الرَّحِمِ كَالمَؤُودِ فِي الأَرضِ؟ ولَو لَم يُوافِقهُ اللَّبَنُ مَعَ وِلادَتِهِ، ألَم يَكُن سَيَموتُ جَوعاً أو يَغتَذي بِغِذاءٍ لا يُلائِمُهُ ولا يَصلُحُ عَلَيهِ بَدَنُهُ؟ ولَو لَم تَطلُع عَلَيهِ الأَسنانُ في وَقتِها، ألَم يَكُن سَيَمتَنِعُ عَلَيهِ مَضغُ الطَّعامِ وإساغَتُهُ، أو يُقيمُهُ عَلَى الرِّضاعِ فَلا يَشتَدُّ بَدَنُهُ ولا يَصلُحُ لِعَمَلٍ، ثُمَّ كانَ تَشتَغِلُ اُمُّهُ بِنَفسِهِ عَن تَربِيَةِ غَيرِهِ مِنَ الأَولادِ؟ ولَو لَم يَخرُجِ الشَّعرُ في وَجهِهِ في وَقتِهِ، ألَم يَكُن سَيَبقى في هَيئَةِ الصِّبيانِ وَالنِّساءِ فَلا تَرى لَهُ جَلالَةً ولا وَقاراً؟
معصومین (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر: ای مفضل! با یاد كردن از خلقت انسان، آغاز میكنیم. از آن، پند گیر. آغاز آن، تدبیر جنین در رَحِم است، در حالی كه در سه پرده از ظلمت قرار دارد: ظلمت شكم، ظلمت زهدان و ظلمت یوگان. آنجا كه جنین، نه چارهای برای جُستن خوراك دارد، نه راهی برای دور كردن آزار، نه فراهم ساختن منفعت، و نه از خود راندن زیان. در این هنگام، آنچه او را تغذیه كند، از خون حیض به سویش جریان مییابد، چنان كه آب، گیاه را تغذیه كند. همین، پیوسته غذای اوست تا آنگاه كه خون خلقت وی، كامل شود، بدنش استحكام یابد، پوستش یارای تماس با هوا، و چشمش توان رویارویی با نور بیابد. درد زایش مادر، او را برانگیزد و به سختی بیازارد و بفشرد تا كودك، زاده شود. پس از زاده شدن كودك، آن خونی كه او را از خون مادرش تغذیه میرساند، به پستانهای مادر میرود و مزه و رنگ آن به نوعی دیگر از خوراكی كه بیش از خون با كودك سازگاری دارد، بدل میشود تا بهگاه نیاز، او را همراهی كند. چنین است كه چون كودك زاده شود و لبهای خود را در جستجوی شیر بگشاید و از این سو بدان سو بچرخاند، پستانهای مادر را بهسان دو مَشكِ كوچك كه برای برآوردن نیاز او آویخته شدهاند، مییابد و از آن پس، تا هنگامی كه بدنش مرطوب، اندامهای درونیاش نازك و اعضای بدنش نرم است، از این شیر تغذیه میكند. امّا آن زمان كه این كودك به تحرّك آید و به غذایی درشتتر نیازمند افتد تا بدان استحكام یابد و تنش نیرومند گردد، دندانهای آسیا و دندانهای كناری سر برآورند تا به كمك آنها، غذا را بجَوَد و بدینسان، غذا برای او نرم و آسان و گوارا گردد. انسان، پیوسته در این وضعیت است تا هنگامی كه به بلوغ برسد. پس چون به بلوغ رسید، اگر نرینه باشد، موی در چهره او رُخ نماید و این، نشان مردیِ وی باشد - و كماند مردانی كه از مرزِ خُردسالی فراتر برده شده باشند و همانند زنان باشند - و اگر هم مادینه باشد، چهرهاش پیراسته از مو بماند تا همچنان از خوشنمایی و شادابی، كه مردان را به آنچه استمرار و ماندگاری نسل در آن است، برانگیزد. ای مفضّل! در آنچه انسان در این وضعیتهای متفاوت، بدان تدبیر میشود، بنگر. آیا به گمان تو این همه به اِهمال و وِلِنگاری صورت پذیرفته است؟ به گمان تو، اگر در هنگامی كه در رَحِم بود، آن خون به سوی وی جریان نمییافت، آیا نمیچروكید و آنسان كه گیاهی به گاه بیآبی میخشكد، نمیخشكید؟ یا آن هنگامی كه استحكام یافته بود، اگر درد زایش او را نمیفِشُرد و نمیآزُرد، آیا همچنان بهسانِ دفن شدهای در خاك، در رَحِم نمیمانْد؟ یا اگر پیدایش شیر با ولادت او همخوان نبود، آیا او از گرسنگی نمیمُرد یا ناگزیر نبود از غذایی تغذیه كند كه با وی، سازگاری ندارد و بدنش با آن استواری نمییابد؟ اگر هم در وقت مناسب خود، دندانها بر او نمیرویید، آیا جویدن و گوارش غذا برای وی ناشدنی نبود؟ یا ناگزیر نمیبایست او را بر همان شیرخوارگی نگه میداشت تا در نتیجه، بدنش استحكام نیابد و به هیچ كاری نیاید و افزون بر آن، مادرش را به خود مشغول بدارد تا از تربیت دیگر فرزندان بازمانَد؟ [سرانجام ،] اگر در هنگامخود، مو بر چهره او نمیرویید، آیا همچنان بر ریخت كودكان نمیمانْد تا هیچ شُكوه و جلالی در وی نبینی؟