جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام

امیرالمومنین (ع) در خطبه 107

0
0
740

و من خطبة له عليه السلام و هي من خطب الملاحم - الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِذَوِي الضَّمَائِرِ وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ مِنْهَا فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و اله اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ و منها طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ مِنْ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا وَ ظَهَرَتِ الْعَلَامَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاح وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاح وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاح وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ رَايَةُ ضَلَالَةٍ قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا تَكِيلُكُمْ بِصَاعِهَا وَ تَخْبِطُكُمْ بِبَاعِهَا قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ قَائِمٌ عَلَى الضَّلَّةِ فَلَا يَبْقَى يَوْمَئِذٍ مِنْكُمْ إِلَّا ثُفَالَةٌ كَثُفَالَةِ الْقِدْرِ أَوْ نُفَاضَةٌ كَنُفَاضَةِ الْعِكْمِ تَعْرُكُكُمْ عَرْكَ الْأَدِيمِ وَ تَدُوسُكُمْ دَوْسَ الْحَصِيدِ وَ تَسْتَخْلِصُ الْمُؤْمِنَ مِنْ بَيْنِكُمُ اسْتِخْلَاصَ الطَّيْرِ الْحَبَّةَ الْبَطِينَةَ مِنْ بَيْنِ هَزِيلِ الْحَبِّ أَيْنَ تَذْهَبُ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ وَ تَتِيهُ بِكُمُ الْغَيَاهِبُ وَ تَخْدَعُكُم‏ الْكَوَادِبُ وَ مِنْ أَيْنَ تُؤْتَوْنَ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ فَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ وَ لِكُلِّ غَيْبَةٍ إِيَابٌ فَاسْتَمِعُوا مِنْ رَبَّانِيكُمْ وَ أَحْضِرُوهُ قُلُوبَكُمْ وَ اسْتَيْقِظُوا إِنْ هَتَفَ بِكُمْ وَ لْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيَجْمَعْ شَمْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ ذِهْنَهُ فَلَقَدْ فَلَقَ لَكُمُ الْأَمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَةِ وَ قَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ وَ صَالَ الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُع الْعَقُورِ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ كُظُومٍ وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً وَ كَانَ أَهْلُ ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالًا وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فَاضَ الْكَذِبُ وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً

از خطبه‏هاي آن حضرت است و آن از خطبه‏هايي است كه از حادثه‏هاي بزرگ خبر مي‏دهد - سپاس خداي را، كه به آفرينش مخلوقاتش برآفريدگان خود نمودار است، و هستي وي - با دليل روشن - بر دلهاي آنان پديدار. بي‏آنكه بينديشد آفريدگان را آفريد، كه انديشيدن او را نمي‏سزيد. چه، انديشه را دلي درون سينه بايد، و او را دروني نيست تا انديشه‏اي از آن برآيد. علم او درون پرده‏هاي غيب را شكافت، و بر عقيدتهاي نهفته و رازهاي پنهان احاطت يافت. از اين خطبه است در ذكر پيامبر (ص): او را برگزيد از درختي كه رستنگاه پيامبران است، و چراغداني پر نور براي روشني جهان، از خانداني بلند مرتبه و ديداري، و از سرزمين بطحاء - سرزمين فخر و بزرگواري -. - خانداني كه - چراغهاي ظلمتند و چشمه‏هاي حكمت. از اين خطبه است: طبيبي كه بر سر بيماران گردان است، و مرهم او بيماري را بهترين درمان، - و آنجا كه دارو سودي ندهد -. داغ او سوزان. آن را به هنگام حاجت بر دلهايي نهد كه - از ديدن حقيقت - نابيناست، و گوشهايي كه ناشنواست و زبانهايي كه ناگوياست. با داروي خود دلهايي را جويد كه در غفلت است، - يا از هجوم شبهت - در حيرت: كساني كه از چراغ دانش بهره‏اي نيندوختند، و آتشزنه علم را براي روشني جان نيفروختند. پس آنان چون اشتر و گوسفندند كه سرگرم چرا ماند، يا خرسنگهاي سخت كه گياهي نروياند. رازهاي درون، براي خداوندان بصيرت آشكار شد، و راه حق براي پوينده بيراهه پديدار. قيامت نقاب از چهره برانداخت، و نشانه آن خود را براي نشانه جو ظاهر ساخت. چيست كه شما را چون كالبدهايي مي‏بينم بيجان، و جانهايي بي‏كالبد - و در كار ناتوان -، عبادت كناني راه صلاح ناسپرده، بازرگاناني از تجارت سود نبرده، بيداراني خوابيده، حاضراني نهان از ديده. نگرندگاني نابينا، شنوندگاني ناشنوا، گويندگاني ناگويا. درفش گمراهي را مي‏بينم - چون درختي تناور - بر پاي مانده و شاخه‏ها به هر سو دوانده. به پيمانه خود به شما مي‏پيمايد، و هر ستم كه تواند به شما مي‏نمايد. امير آن از ملّت اسلام برون افتاده است و در حيرت گمراهي ايستاده. پس، آن روز از شما باقي نماند، جز اندكي بي‏مقدار، همچون دردي كه در ته ديگ ماند يا خرده‏هايي كه بر زمين ريزد از تنگ بار. چون پوست، شما را مي‏پيرايد و چون كشت درو شده، خرد مي‏نمايد. مؤمن را از جمع شما مي‏گزيند، چنانكه مرغ دانه درشت را از دانه لاغر بر مي‏چيند. اين مذهبهاي گونه‏گون شما را به كجا مي‏كشاند و اين تاريكيها تا به كي در گمراهي‏تان مي‏نشاند و تا چند دروغها به راه فريبتان مي‏خواند از كجاتان آورده‏اند و به كجاتان باز مي‏گردانند هر عمر را به پايان رسيدني است و هر رفته را باز آمدني. پس حق را از عالم خداشناس خود بشنويد، و دلهاتان را آماده كنيد، اگر شما را خواند بيدار شويد. پيشواي قوم بايد با مردم خود به راستي سخن راند، و پراكندگي را به جمعيت كشاند، و ذهن خود را آماده پذيرفتن گرداند. درون كار را براي شما شكافت چنانكه مهره را شكافند، و يا درخت سلم را براي صمغ كافند. در اين هنگام است كه باطل بر جاي استوار شود، و ناداني بر طبيعتها سوار، و كار ستمكار بزرگ گردد، و دعوت - به حق - اندك و كم خريدار، و روزگار چون درنده ديوانه حمله آرد، و باطل آرميده برخيزد، و چون شتر نر بانگ بردارد. مردم در گناه برادر و يار شوند، و در كار دين جدايي پذيرند، در دروغ با هم دوست باشند و در راست يكديگر را دشمن گيرند. و چون چنين شود، فرزند - با پدر - كينه توزد و باران كشت را سوزد، فرومايگان درم افشانند، و جوانمردان تهيدست مانند. مردم اين زمان گرگانند، و پادشاهانشان درندگان، و فرودستان طعمه آنان، و مستمندان - چون - مردگان. سرچشمه راستي خشك شود، و از آن دروغ جوشان. دوستي را به زبان به كار برند، و به دل با هم دشمنان. گناه و نافرماني وسيلت پيوند گردد و پارسايي عجب - و موجب ريشخند - و اسلام پوستين باژگونه پوشد - و كس سخن حق ننيوشد -.

اعتقادیسیاسی
منبع: نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتی (ره)، 1385، چاپ اول، انتشارات جلوه کمال، خطبه 107

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی