زیر مجموعه ها
نهضت عاشورا
licenseامام حسین(ع) برای هدایت زهیر چه معجزه ای انجام داد؟ چرا دیگران مثل زهیر نشدند؟
فقهای اسلامامام حسین (ع) گفتگویی با زهیر داشته اند که سبب پیوستن زهیر به قافله کربلا می شود در حالی که عده بسیاری سخنان امام (ع) را شنیدند و در صف گمراهان و یزیدیان باقی ماندند. گفتگوی امام با زهیر ثبت نشده و ما از آن خبر نداریم. اما آن چیزی که در این جا باید گفته شود و برای حال ما مناسب است، اینکه: امام معجزه هدایت را انجام می دهد. اما برای کسی که قابلیت دارد. و بنا نیست که بدون انتخاب و اختیار کسی، او را از طریق خوارق عادات به ایمان بکشانند. این گفته صریح خدا، خطاب به پیامبر گرانقدر خویش است که ایمان بی اراده شخص را غیر ممکن و تلاش جاهلان می خواند: «وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَیْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلینَ[انعام/۳۵] و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانى نقبى در زمین بزنى، یا نردبانى به آسمان بگذارى (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو كنى، چنین كن) تا آیه (و نشانه دیگرى) براى آنها بیاورى! (ولى بدان كه این لجوجان، ایمان نمى آورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد كرد. (ولى هدایت اجبارى، چه سودى دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!» پس روشن است که هدایت تنها و تنها با انتخاب خودمان ممکن است. اما اینکه چرا زهیر چنین اوج می گیرد، خود مطلب قابل تاملی است. و شاید رمز مساله در میزان شکر اوست. که به تعبیر استاد صفائی : داستان حركت انسان، داستان كفر و شكر است.[۱] هر چقدر شکر انسان در مقابل نعمت هدایت الهی، شکری قوی تر داشته باشد، صعود او قوی تر خواهد بود. و زهیر شکری جانانه کرد! از طلاق همسر و ترک تمام دنیا، تا سخنانش در شب عاشورا که اگر دهها مرتبه کشته شود و دوباره زنده شود، همچنان برای امام جانفشانی خواهد کرد، تا نماز ظهر عاشورا که سپر امام (ع) شد. او آنجا که حق را شناخت، با تمام توان در صحنه آمد، و از شکر نعمت هدایت چیزی فروگذار نکرد! اما عده ای نیز بودند که پای شکرشان می لنگید! و نتوانستند مانند زهیر اوج بگیرند. مثلا طرماح که از نعمت هدایت بهره مند بود، و راهی کربلا نیز شد، اما شکرش مانند زهیر قوی نبود، برای همین فکر عیال خویش بود. و نتوانست همه چیز را فدا کند! و برای رساندن آذوقه آنها از کربلا رفت و از فیض عظمی بی نصیب ماند! البته نمی خواهیم بگوییم طرماح مقامی کوچک داشت. او عاشق بود و جان خویش در کف گرفته بود و عازم کربلا بود. اما آن گونه که زهیر شکر هدایتش را کرد، طرماح نکرد. در واقع: هر چقدر شکر انسان در مقابل هدایت قوی تر باشد، اوج و تعالی معنوی او بیشتر خواهد شد. [۱]. صراط، ص: ۹۲.
(برگرفته از مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی)