لکنّ
این حرف، جزو حرف مشبه بالفعل ( اِنّ، اَنّ، کَاَنّ، لیت، لعلّ، لکنّ) ، یعنی زیرمجموعه ی نواسخ است. که قبل از جمله ی اسمیه می اید و مبتدا را منصوب، و خبر را مرفوع می کند. و در معنا بر ۲ وجه دلالت می کند:
1. استدراک و فهمیدن و درک نمودن، همراه با توضیحی تفصیلی:
مثال.اِنّ اللهَ لَذُو فضلٍ عَلَی الناسِ وَ لکنّ اکثر الناسِ لایَشکرونَ: قطعا خدا بر مردم صاحب فضلی بزرگ است، ولی بیشتر مردم، شکرگزار نیستند.
2.تاکید:
مثال. لَو نَجَحتَ لَاَکرَمتُکَ لکنّکَ لم تنجحْ: اگر موفق شوی، تو را گرامی می دارم، ولی تو موفق نشده ای.
لکنْ
بنابر موقعیتش در جمله، ۲ حالت می تواند داشته باشد:
1. حرف عطف: در صورتی است که جمله معنای شرطی داشته باشد.
مثال. لاتذهبْ انتَ لکنْ زید. تو نرو، ولی زید برود.
مثال. ما اکلتَ رُماناً لکنْ تفاحاً. انار نخوردی، ولی سیب خوردی.
2. حرف ابتدا: معنای استدراکی می دهد و معمولا بعد از (وَ) می آید.
مثال. ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکنْ رسول الله. محمد پدر هیچ کدامشان نیست و او فرستاده ی خداست.