آشپزی کردن به انگلیسی
https://lamtakam.com/qanda/5178/آشپزی-کردن-به-انگلیسی 1برای آشپزی کردن یه چند تا لغت و اصطلاح میشه بگید به انگلیسی؟
برای آشپزی کردن یه چند تا لغت و اصطلاح میشه بگید به انگلیسی؟
کلمات و اصطلاحات این متن میتونه کمکتون کنه:
میگه
to start on something یعنی همون شروع کردن چیزی.
kitchen counter یک میزی هست تو آشپزخونه که روش خالی هست و برای کارهای مختلف مثل گذاشتن موقت ظرف یا انجام کارهای روزمره مثل خرد کردن مواد غذایی استفاده میشه.
groceries یعنی خوار و بار.
to put away something یعنی چیزی را سر جاش گذاشتن.
to heat something یعنی چیزی را داغ کردن مثل داغ کردن غذا. pre پیشوند هست به معنی ((قبل)). پس to preheat یعنی گرم کردن قبل از کار دیگه ای.
oven فر هستش.
بعد میگه
to bake something یعنی پختن چیزی.
بعد میگه
pan یعنی ماهیتابه.
burner یعنی شعله اجاق گاز.
to boil something یعنی جوش کردن چیزی مثل جوش کردن آب.
میگه
just then یعنی دقیقا همون موقع.
to chop something یعنی خرد کردن چیزی مثل خرد کردن گوشت وسالاد.
to stir something یعنی هم زدن چیزی مثل همزدن سالاد و خورشت.
اینجا میگه to toss a salad. کلمه toss در اینجا به معنی هم زدن هست اما این هم زدن برای چیزایی هست که جامدن مثل سالاد، ماکارونی.
بعد میگه
place mat یعنی زیر پشقابی. پارچه کوچیکی که زیر بشقاب گذاشته میشه.
napkin هم دستمال پارچه ای کوچکی هست که برای تمیز کردن دهان و دست موقع غذا خوردن استفاده میشه.
میگه با خانومش تو dining room میشینن. dining room سالت یا اتاق پذیرایی هستش.
میگه
to do the dishes یعنی ظرف شستن.
leftover یعنی ته مونده غذا.
Tupperware ظرفی هست که برای نگه ریختن ته مانده غذا در آن استفاده می شود.
ترجمه کل متن
وقتی میام خونه سریع شروع می کنم شام درست کردن. بعد از گذاشتن خوار و بار میز کانتر را تمیز کرده و تصمیم میگیرم که پاستا درست کنم. فر رو تا 375 درجه فارن هایت گرم می کنم از قبل تا نون رو بپزم و تا خانمم بیاد خونه مرغ رو گرم نگه دارم. یه مقدار آب میریزم تو ماهیتابه و شعله گاز رو زیاد می کنم. وقتی آب شروع به جوشیدن میکنه پاستا رو میریزم و تصمیم میگیرم تا سالاد درست کنم. دقیقا همون موقع خانمم در پشتی رو باز می کنه و فریاد میزنه من اومدم خونه. میاد تو آشپزخونه و کمک می کنه تا گوجه ها رو خورد کنیم و بریزیم تو بالاد. سس رو انقدر هم میزنه تا درست بشه و من هم هم زدن سالاد رو تموم میکنم.
زیر بشقابی ها و دستمال ها رو میارم تا میز رو بچینم. همچنین مطمئن میشم که برای هر کدوممون قشق، چاقو، چنگال و بشقاب هست. حدود 15 دقیقه بعد میشینیم سر میز تو اتاق پذیرایی و درباره روز درازمون صحبت میکنیم. خانمم میگه اون ظرف ها رو میشوره چون من آشپزی کردم اما البته من کمک می کنم تا خشکشون کنم. اول مقداری از ته مونده غذا رو میزارم تو ظرف و مقداریش رو هم تو کیشه پلاستیکی و بقیشم تو ظرف آلومینیومی. سپش ماهیتابه ها، بشقابا، لیوانا و قاشق چنگالا و خشک می کنم.