جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sor
head  |

سر

معنی: امر پوشیده و نهفته؛ راز.
〈 سرّ لدن (لدنی): راز الهی: ♦ تا که در هر گوش نآید این سخن / یک همی گویم ز صد سرّ لدن (مولوی: ۱۰۶).
3342 | 0
مترادف: 1-اسم 2- شيب، ليز، لغزنده، لغزان 3- موزه 4- سرخ، سرخ رنگ
متضاد: پا، ته دامنه پايين 1- بزرگ، پيشوا، رئيس، سرور 2- برتر، والاتر 3- قصه، آهنگ، ميل، عزم، نيت 4- خيال، فكر، انديشه 5- سمت، سو، طرف 6- سرانه 7- بالا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عامیانه]
مختصات: (س رُ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: sar
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 260
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
head | end , tip , mystery , secret , top , pate , chief , noggin , point , beginning , glide , slide , piece , cover , sliding , edge , apex , plug , acme , extremity , noddle , corona , headpiece , inception , inchoation , incipience , lid , nob , origin , pash , vertex , flower , lead-off
ترکی
kafa
فرانسوی
tête
آلمانی
kopf
اسپانیایی
cabeza
ایتالیایی
testa
عربی
رئيس | رأس , قائد , زعيم , رأسية , قمة , رأس الإنسان , منبع , رغوة , أعلى الشئ , سنبلة , الرأس جزء من آلة , الجزء ألاعلى من السرير , صدر الشىء , المكتب الرئسي , مقام الزعامة , مقدم السفينة , وجه القطعة النقدية , ترأس , قاد , تزعم , تصدر , تقدم , توج برأسية , حصد , ركل كرة , واجه , رأسي , ذا رأسا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سر" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای متنوعی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی استفاده از "سر" اشاره می‌شود:

1. معنی‌ها و کاربردها:

  • جزء بدن: "من سرم درد می‌کند."
  • محل یا نقطه: "سر شهر، پارکی بزرگ دارد."
  • رئیس یا مدیر: "او سر گروه است."
  • مقصد یا هدف: "سر سفر به شمال می‌رویم."

2. ترکیبات:

  • "سر" می‌تواند با سایر کلمات ترکیب شود و معانی جدیدی ایجاد کند:
    • سرزمین: به معنی کشور یا ناحیه.
    • سرپرست: به معنی کسی که مسئولیت گروه یا سازمانی را به عهده دارد.

3. نکات نگارشی:

  • فاصله‌گذاری: در نوشتار فارسی، کلمه "سر" به تنهایی نوشته می‌شود و به سایر کلمات مرتبط بدون فاصله می‌آید (مثلاً "سرکار" به معنای محترم بودن).
  • حروف بزرگ و کوچک: در ابتدای جملات یا بعد از نقطه، "سر" با حرف بزرگ شروع می‌شود، اما در وسط جمله با حرف کوچک نوشته می‌شود.

4. توجه به معانی هم‌نشین:

  • در جملاتی که "سر" به کار می‌رود، می‌توان به هم‌نشینی واژه‌ها توجه داشت تا از ایجاد ابهام جلوگیری کنیم. به عنوان مثال، "سر درد" و "در سر" معانی متفاوتی دارند.

5. قواعد صرفی:

  • "سر" به عنوان یک اسم می‌تواند در حالت‌های مختلف از قبیل مفرد و جمع به کار رود. برای مثال، "سرها" به معنی چند سر.

نتیجه‌گیری:

استفاده درست از کلمه "سر" نیازمند توجه به معانی مختلف و قواعد نگارشی مربوط به آن است. این نکات به فهم بهتر متن و جلوگیری از ابهام کمک می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

در اینجا چند مثال برای کلمه "سر" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. من دیشب خواب دیدم که سر یک کوه بلند هستم.
  2. پسرک با توپ، سر سگ را نشانه رفته بود.
  3. او همیشه می‌گوید که باید سر هر کار را بست.
  4. موهای سرم را کوتاه کردم و حالا خیلی راحت‌تر هستم.
  5. سرماخوردگی باعث شد که نتوانم به سر کار بروم.
  6. من به سر کلاس دیر رسیدم و معلم مرا سرزنش کرد.
  7. این کتاب در مورد تاریخ سرزمین‌های باستانی است.
  8. او با سر و صدای زیاد وارد مراسم شد.

اگر به مثال‌های دیگری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظرتان است، لطفاً بفرمایید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری