گردن
licenseمعنی کلمه گردن
معنی واژه گردن
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (اسم) [پهلوی: gartan، جمع: گردنان] 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (گَ دَ) (اِ.)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            WS
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          اسم
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            gardan
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          فرهنگ فارسی عمید
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            274
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          2
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                neck
ترکی
                boyun
فرانسوی
                cou
آلمانی
                nacken
اسپانیایی
                cuello
ایتالیایی
                collo
عربی
                العنق | عنق , رقبة , عنق الزجاجة , جيد , رقبة الحصان , عنق الشىء , عانق , خنق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گردن" در زبان فارسی به دو معنی اصلی اشاره دارد. در ادامه، به بررسی قواعد نگارشی و نحوه استفاده از آن میپردازیم:
معانی
- قسمت بدن: به معنای بخشی از بدن که سر را به بدن متصل میکند.
- گردن در اصطلاحات: در برخی از اصطلاحات و اشعار، ممکن است به معنای فخر یا بلندمرتبهگی باشد.
قواعد نگارشی
- 
نقطهگذاری: در جملههای مختلف، "گردن" باید به درستی در متن قرار گیرد و از لحاظ نقطهگذاری دقت شود. برای مثال: - "با گردن کج وارد شد."
- "او گردن بلندی دارد."
 
- 
هماهنگی فاعل و فعل: در جملات، فاعل و فعل باید از نظر تعداد و جنس با یکدیگر هماهنگ باشند. - مثال: "گردن او زیباست." (فاعل "گردن" و فعل "زیباست" هماهنگ هستند).
 
- 
استفاده در ترکیبها: "گردن" میتواند در ترکیبهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد: - گردن درد
- گردن کج
 
- ضمیرها: در جملات میتوان از ضمیرها برای اشاره به "گردن" استفاده کرد.
- "او گردناش را بلند کرد."
 
نکات اضافی
- آوردن کلمه در ادبیات: "گردن" در شعر و نثر فارسی به عنوان نماد فخر، زیبایی یا ضعف میتواند مورد استفاده قرار گیرد. شاعران ایرانی اغلب از این واژه برای توصیف معشوق یا تحقیر دشمنان خود بهره میبرند.
برای نوشتن صحیح و اصولی با کلمه "گردن"، توجه به قواعد نگارشی و معنای آن به تنهایی بسیار مهم است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - او با گردن بلند و زیبایش همیشه توجه همه را جلب میکند.
- پزشک توصیه کرد که برای درد گردن، ورزشهای کششی انجام دهم.
- در جشن تولد، زنجیری زیبا برای گردن دوستم هدیه گرفتم.
 
     
    