گوی
licenseمعنی کلمه گوی
معنی واژه گوی
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [قدیمی]
مختصات:
(اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
guy
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
36
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
ball | orb , sphere , globe , clue , clew , rundle , the ball
ترکی
küre
فرانسوی
orbe
آلمانی
kugel
اسپانیایی
orbe
ایتالیایی
globo
عربی
كرة | حفلة راقصة , رصاصة , نزهة , جسم مستدير من الإنسان , لعبة من ألعاب الكرة , تكور , كور , كتل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گوی" در زبان فارسی چند کاربرد و تعدد معانی دارد و بسته به اینکه در چه متنی به کار برود، میتواند با قواعد خاص خود نگارش و استفاده شود. در ادامه به چند نکته نگارشی و قواعدی درباره کلمه "گوی" اشاره میکنم:
-
معانی و کاربردها:
- "گوی" به معنای دایره یا کره است. مثلاً در جملاتی مانند "گوی زمین"، به شکل فیزیکی زمین اشاره دارد.
- "گوی" در ادبیات نیز به معنای سخن یا گفتار به معنای وسیعتر به کار میرود. مثلاً در شعرهای فارسی، "گوی" به معنای گفتگو و بیان احساسات و افکار به کار رفته است.
-
نویسهنگاری:
- "گوی" نوشته میشود و به هیچ شکل دیگری تغییر نمیکند. این کلمه در نوشتار فارسی همیشه به همین شکل خواهد بود.
- همچنین، باید توجه داشت که در ترکیبهای مختلف و علامتهای نگارشی نظیر ویرگول یا نقطه، "گوی" به عنوان یک کلمه مستقل باید به درستی از سایر اجزا جدا باشد.
-
نقش گرامری:
- "گوی" میتواند به عنوان اسم به کار برود و ممکن است در جملات، فاعل، مفعول یا مضاف الیه باشد.
- مثلاً: "گوی زیبایی در دست او بود." (اینجا فاعل است)
- یا: "فلسفهی او را با گوی خوبی فهمیدم." (اینجا مفعول است)
- قید و نعت:
- در برخی موارد، "گوی" میتواند به عنوان نعت (صفت) برای توصیف استفاده شود. مانند "گوی سبز" که به توصیف رنگ یا ویژگی خاصی اشاره دارد.
همچنین، هنگام استفاده از "گوی" در نوشتار، باید دقت کنید که جنسیت کلمه و توضیحات مرتبط با آن صحیح باشد تا بتوانید مفهوم مورد نظر خود را به درستی منتقل کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در حیاط خانه، یک گوی رنگارنگ درختان را زیباتر کرده بود.
- بچهها با خوشحالی در پارک مشغول بازی به گوی بودند.
- در نمایشگاه هنری، گوی های شیشهای با طرحهای متنوع توجه بازدیدکنندگان را جلب کرده بود.
