مرضی
licenseمعنی کلمه مرضی
معنی واژه مرضی
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (صفت) [عربی: مرضیّ] [قدیمی] 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (مَ یّ) [ ع . ] (اِمف .)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            WWS
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          صفت
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            marazi
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          فرهنگ فارسی عمید
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            1050
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          3
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                disease | illness , sickness , malady , disconnect
ترکی
                hastalıklı
فرانسوی
                morbide
آلمانی
                morbid
اسپانیایی
                mórbido
ایتالیایی
                morboso
عربی
                مرض | داء , علة سبب , علة مرض , سقم , إعتلال في الصحة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مرضی" به معنای مورد قبول یا پسندیده است و بهطور کلی در زبان فارسی به صورت زیر مورد استفاده قرار میگیرد:
- 
معنای کلمه: "مرضی" صفتی است که به معنای چیزی است که مورد قبول یا پسند افراد باشد. به عنوان مثال، "این کار از نظر او مرضی است."
 - 
قواعد نگارشی:
- جنس و عدد: "مرضی" یک صفت است و میتواند برای توصیف اسمهای مذکر و مؤنث به کار رود. به عنوان مثال: "نظر مرضی او" یا "انتخاب مرضی آنها".
 - توافق با اسم: در جملهها باید با اسمهایی که توصیف میکند، از نظر جنس و عدد توافق داشته باشد. مثلاً "نظر مرضی" و "نظرات مرضی" (جمع).
 - استفاده در ترکیبات: "مرضی" میتواند در ترکیبات مختلف نیز استفاده شود، مانند "نظر مرضی" یا "حکم مرضی".
 
 - مثالهای استفاده:
- "این طرح بهعنوان یک طرح مرضی در نظر گرفته شده است."
 - "او نظرات مرضی را در این جلسه مطرح کرد."
 
 
اگر سوال دیگری در این زمینه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - پزشک با دقت تمام به بررسی وضعیت مرضی بیمار پرداخت تا بهترین روش درمان را تعیین کند.
 - در برخی از فرهنگها، اعتقادات خاصی درباره مرضیهای روانی وجود دارد که میتواند به stigmatization افراد منجر شود.
 - برای پیشگیری از مرضیهای واگیردار، رعایت بهداشت فردی ضروری است و باید از مکانهای شلوغ دوری کرد.
 
