جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

part
flung  |

پرت

معنی: ۱. دورافتاده.
۲. کنار.
۳. منحرف.
〈 پرت شدن: (مصدر لازم) افتادن از بالا به پایین؛ فرو افتادن.
〈 پرت کردن: (مصدر متعدی)
۱. دور افکندن.
۲. انداختن کسی یا چیزی از بالا به پایین، یا از جایی به جای دیگر.
〈 پرت‌وپلا:
۱. پراکنده؛ پخش.
۲. سخنان بیهوده و بی‌معنی؛ چرندوپرند.
566 | 0
مترادف: 1- بعيد، دنج، دورافتاده، دور 2- بيمورد، ناآگاه، ناوارد 3- رها، متروك 4- چپه، واژگون 5- بيمعني، بيمورد، كشكي، لاطائل، مزخرف، مهمل
متضاد: نزديك، وارد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عامیانه]
مختصات: (عا.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: part
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 602
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
flung | deviated , digressed , outlying , solitary , wide , desultory , straggly , departed from the subject , out-of-the-way , port , pier , bullshit , throw
ترکی
osuruk
فرانسوی
pet
آلمانی
furz
اسپانیایی
pedo
ایتالیایی
scoreggia
عربی
قذف | اندفع , رفس , طرح أرضا , طمس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پرت" در زبان فارسی تنوع معانی و کاربردها دارد و می‌تواند به شکل‌های مختلفی در جملات استفاده شود. در زیر به چند نکته مهم در مورد نوشتن و استفاده از این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. معنی کلمه: "پرت" می‌تواند به معنای "پراکنده" یا "دور" باشد. همچنین در برخی از جملات به معنای "به شدت" نیز به کار می‌رود (مانند "پرت دور").

  2. نحوه نوشتن: کلمه "پرت" به صورت جدا نوشته می‌شود، مگر در موارد خاصی که به عنوان صفت ترکیبی با کلمات دیگر در بیاید.

  3. قواعد صرف و نحو: "پرت" می‌تواند به عنوان صفت و یا قید به کار رود. در جملات به عنوان صفت ممکن است مطابق با جنس و تعداد اسم‌ها تغییر کند.

  4. استفاده در جملات:

    • به عنوان صفت: "او یک کتاب پرت از دستش انداخت."
    • به عنوان قید: "او پرت خندید."
  5. آوردن در ترکیبات: "پرت" ممکن است در ترکیب با دیگر کلمات نیز به کار رود، مثلاً "پرتو" به معنای تابش نور.

توجه به این نکات به شما کمک می‌کند تا کلمه "پرت" را به درستی و به شیوه‌ای مناسب در نوشته‌ها و مکالمات خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "پرت" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. هوش او بسیار کم است و همیشه پرت حرف می‌زند.
  2. در این فصل، رنگ‌های پررنگ و پرت در طبیعت دیده می‌شود.
  3. بعضی از افراد به راحتی می‌توانند از موضوعات پرت صحبت کنند.
  4. آهنگ جدید او خیلی جذاب و پرت بود و همه را به رقص انداخت.
  5. عکس‌های پرت را در گالری نمایش دادند و مورد توجه قرار گرفتند.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: منحرف، دور افتاده، دور از مرکز، منفرد، تنها، منزوی، مجرد، تک، عریض، وسیع، پهن، زیاد، گشاد، درهم و برهم، بی قاعده، بی ربط، بی ترتیب، پراکنده، اواره، دور دست، غیرقابل دسترس، بندر، درگاه، بندرگاه، مخرج، بندر ورودی، اسکله، جرز، پایه پل، ستون، موج شکن، پر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری