جیب
licenseمعنی کلمه جیب
معنی واژه جیب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- گريبان، يخه، يقه 2- دل، سينه 3- خريطه، كيسه | ||
انگلیسی | pocket, collar, sinus | ||
عربی | جيب، كيس، تجويف، تجويف محتو على ذهب، جيب في باب السيارة، جيب في زاوية مائدة البلياردو، مالي، ربح، وضع في الجيب، جعل له جيوبا، حصر، تحمل، سكت على | ||
ترکی | cep | ||
فرانسوی | poche | ||
آلمانی | tasche | ||
اسپانیایی | bolsillo | ||
ایتالیایی | tasca | ||
مرتبط | پاکت، کیسه هوایی، تشکیل کیسه در بدن، یقه، طوق، گردن بند، گریبان، یخه، حفره، معصره، ناسور، گودال، کیسه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جیب" به معنی کیفتی است که در آن اشیاء کوچک قرار داده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نگارش فارسی، برخی از قواعد و نکات نگارشی به شرح زیر است:
با رعایت این نکات، میتوان نوشتهها را منسجم و درست نگارش کرد. | ||
واژه | جیب | ||
معادل ابجد | 15 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | jib | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: جَیب] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | jib | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی جیب | ||
پخش صوت |
از روزی که یکی از مسئولان فرمودند نتیجهی زحمات دولت مستقیماً در جیب مردم میرود ، به جای واژهی زشت و ناصواب و رکیک ک.ن ، جیب میگوییم. کلمه "جیب" به معنی کیفتی است که در آن اشیاء کوچک قرار داده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نگارش فارسی، برخی از قواعد و نکات نگارشی به شرح زیر است: جنس و جمع: نحوه تلفظ: اعمال حروف اضافه: کاربرد در جملات: قید و وصف: با رعایت این نکات، میتوان نوشتهها را منسجم و درست نگارش کرد.
بنابراین ترکیباتی مانند دستبهجیب ، جیبزنی ، جیببری ، جیبِ عقب و... معانی نو و متفاوتی خواهند داشت!
1- گريبان، يخه، يقه
2- دل، سينه
3- خريطه، كيسه
pocket, collar, sinus
جيب، كيس، تجويف، تجويف محتو على ذهب، جيب في باب السيارة، جيب في زاوية مائدة البلياردو، مالي، ربح، وضع في الجيب، جعل له جيوبا، حصر، تحمل، سكت على
cep
poche
tasche
bolsillo
tasca
پاکت، کیسه هوایی، تشکیل کیسه در بدن، یقه، طوق، گردن بند، گریبان، یخه، حفره، معصره، ناسور، گودال، کیسه