جنده
licenseمعنی کلمه جنده
معنی واژه جنده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | خودفروش، روسپي، فاحشه، لكاته، معروفه | ||
انگلیسی | fancy man, fancy women, hack, townswoman, trollop, judgment | ||
عربی | رجل يتوهم | ||
ترکی | gendah | ||
فرانسوی | gendah | ||
آلمانی | gendah | ||
اسپانیایی | gendah | ||
ایتالیایی | gendah | ||
مرتبط | ادم خیالپرور، جاکش، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، چاک، برش، زن شهری، دختر شهری، زن شلخته، زن هرزه، زن بندوبار | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جنده" در زبان فارسی به معنای فاحشه یا زنی است که به کارهای خیابانی مشغول است. به دلیل ماهیت توهینآمیز و ناپسند این کلمه، استفاده از آن در مکالمات و نوشتارهای روزمره و رسمی توصیه نمیشود. در صورتی که نیاز به بحث در مورد موضوعاتی مرتبط با جامعه و فرهنگ دارید، بهتر است از واژهها و عبارات محترمانهتر استفاده کنید. در نگارش عمومی و علمی، لازم است به حساسیتهای فرهنگی و اجتماعی توجه کنید و از واژههای توهینآمیز یا غیرمحترمانه پرهیز کنید. در هر صورت، اگر سوال خاصی دربارهی کاربرد زبان فارسی یا قواعد نگارشی دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم. | ||
واژه | جنده | ||
معادل ابجد | 62 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | jende | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) ‹ژنده› | ||
مختصات | (عا.) | ||
آواشناسی | jende | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی جنده | ||
پخش صوت |
خطاب به کسی که بدن خود را در اختیار دیگران (چه برای پول چه برای لذت جنسی ) میگذارد. کلمه "جنده" در زبان فارسی به معنای فاحشه یا زنی است که به کارهای خیابانی مشغول است. به دلیل ماهیت توهینآمیز و ناپسند این کلمه، استفاده از آن در مکالمات و نوشتارهای روزمره و رسمی توصیه نمیشود. در صورتی که نیاز به بحث در مورد موضوعاتی مرتبط با جامعه و فرهنگ دارید، بهتر است از واژهها و عبارات محترمانهتر استفاده کنید. در نگارش عمومی و علمی، لازم است به حساسیتهای فرهنگی و اجتماعی توجه کنید و از واژههای توهینآمیز یا غیرمحترمانه پرهیز کنید. در هر صورت، اگر سوال خاصی دربارهی کاربرد زبان فارسی یا قواعد نگارشی دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
معمولا خطاب به زنان و دخترانی گفته میشود که با هر کسی رابطه دارند
خودفروش، روسپي، فاحشه، لكاته، معروفه
fancy man, fancy women, hack, townswoman, trollop, judgment
رجل يتوهم
gendah
gendah
gendah
gendah
gendah
ادم خیالپرور، جاکش، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، چاک، برش، زن شهری، دختر شهری، زن شلخته، زن هرزه، زن بندوبار