جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: این کلمه اصولا برای خر کردن طرف بکار میره. وقتی پرستاره پَد الکل رو میماله اونجاییکه میخواد آمپول رو بچپونه(!)(انصافا استرس پَد الکله از آمپوله بیشتره) موقع زدن میگه شل کن که دردت نگیره اینو هم اضافه کنم به هر حال درد که داره ولی اگه سفت بگیری یهویی دیدی آمپوله تو اونجات شکست خب سوزنه دیگه،نازک هم هست. شما بنظر من دستتو بزار تو دهنت گاز بگیر یا صلوات بفرس. unscrew, relax, loosen, slack, unbend, unbind, unhook, jellify, unbrace, unhitch, unloose, unstring انفك، فك لولبا باز کردن، واپیچاندن، سست کردن، کم کردن، لینت دادن، تمدد اعصاب کردن، راحت کردن، نرم کردن، از خشکی در اوردن، ضعیف کردن، کساد کردن، فرو نشاندن، راست کردن، رها کردن، از بند رها کردن، از قلاب باز کردن، بشکل لرزانک در اوردن، مثل ژله شدن، ژله مانند کردن، فروهشتن، گشودن، رها یا ازاد کردن، تضعیف کردن، ازاد کردن، ول کردن، نخ چیزی را کشیدن، نخ یا بند چیزی را سست کردن
کلمه "شل کردن" به معنای آزاد کردن یا کاهش تنش است و به عنوان یک فعل در زبان فارسی استفاده میشود. در نوشتار فارسی و نگارشی، رعایت نکات زیر برای استفاده از این عبارت الزامی است:
قید و فعل: "شل" در اینجا به عنوان صفت به کار میرود که حالتی را توصیف میکند. این فعل معمولاً با قیدها و صفات دیگری همراه میشود که میتواند حالت یا شدت کار را توصیف کند.
ترکیب با دیگر کلمات: "شل کردن" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود تا معانی دقیقتری ارائه دهد. به عنوان مثال:
شل کردن عضلات (آزاد کردن تنش در عضلات)
شل کردن قوانین (کاهش سختگیری در قوانین)
جایگاه فعل در جملات: در جملات فارسی، فعل معمولاً بعد از فاعل قرار میگیرد. به عنوان مثال: "او عضلاتش را شل کرد."
استفادههای غیررسمی و محاورهای: این عبارت ممکن است در محاورهها به شکل غیررسمیتر و با جملات کوتاهتر نیز استفاده شود. مثلاً: "پاش رو شل کن!"
تنوع در ساختار جملات: برای تنوع در نوشتار میتوان از شکلهای مختلف این فیلت استفاده کرد، مثلاً:
برای شل کردن: "به شل کردن عضلاتش ادامه داد."
برای شل شد: "او بعد از مدتی شل شد."
با توجه به این نکات، میتوانید از "شل کردن" در نوشتار خود به درستی و به شکل مؤثری استفاده کنید.
واژگان عامیانه
پرستار:عسیسم شل کن دردت نگیره من:باشه بعد انجام عملیات پرستار:دیدی دردنداشت؟ من:دیـــــــــــــــــــــوث!!!
واژگان مرتبط: باز کردن، واپیچاندن، سست کردن، کم کردن، لینت دادن، تمدد اعصاب کردن، راحت کردن، نرم کردن، از خشکی در اوردن، ضعیف کردن، کساد کردن، فرو نشاندن، راست کردن، رها کردن، از بند رها کردن، از قلاب باز کردن، بشکل لرزانک در اوردن، مثل ژله شدن، ژله مانند کردن، فروهشتن، گشودن، رها یا ازاد کردن، تضعیف کردن، ازاد کردن، ول کردن، نخ چیزی را کشیدن، نخ یا بند چیزی را سست کردن