طرف
licenseمعنی کلمه طرف
معنی واژه طرف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- كرانه، كناره 2- جانب، سو، سمت، طرف 3- اقليم، ناحيه، منطقه | ||
انگلیسی | side, hand, party, direction, opponent, angle, half, flank, opposite party, abutment, area, belt, route, suburb, region, towards, to, the side | ||
عربی | جانب، جهة، طرف، ضلع، خاصرة، واجهة، جانبي، ثانوي، أيد، ناصر، وضعه جانبا | ||
مرتبط | پهلو، ضلع، دست، عقربه، دسته، دست خط، پنجه، حزب، مهمانی، فرقه، سور، بزم، جهت، مسیر، هدایت، دستور، حریف، مخالف، طرف مقابل، معارض، منازع، زاویه، گوشه، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، نیمه، نیمی، نیم، نصف، نصفه، جناح، تهیگاه، مجاورت، زمین همسایه، مرز، کنار، زمین سر حدی، ناحیه، مساحت، سطح، حوزه، کمربند، تسمه، باریکه، فتق بند، بند چرمی، راه، جاده، خط سیر، حومه شهر، برون شهر، ناحیه یا منطقهء خارج شهری، بخش، سرزمین، قلمرو، به، برای، در، در برابر، نزد | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "طرف" در زبان فارسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد و بسته به سیاق جمله میتواند به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به کلمه "طرف" اشاره میشود:
با توجه به این نکات، "طرف" یک کلمه پرکاربرد در زبان فارسی است و میتوان آن را به شیوههای مختلفی در جملات به کار برد. | ||
واژه | طرف | ||
معادل ابجد | 289 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | terf | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (طُ رَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی طرف | ||
پخش صوت |
1: سمت، سو، سی، رو. کلمه "طرف" در زبان فارسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد و بسته به سیاق جمله میتواند به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به کلمه "طرف" اشاره میشود: معناشناسی: "طرف" میتواند به معنای سمت، جانب، یا بخش مورد نظر باشد. همچنین در بعضی ازContextها به معنای طرفین یک موضوع یا توافق استفاده میشود. استفاده در جملات: مضاف و مضافالیه: در ترکیبات "طرف ..."، میتوان از آن به عنوان مضاف استفاده کرد. مثلاً: "طرف چپ"، "طرف مخالف". تطابق با فعل: هنگام استفاده از "طرف" در جملات، باید به تطابق آن با فعل دقت شود. مثلاً: "طرز فکر او در طرف مقابل قرار دارد." نکات نگارشی: با توجه به این نکات، "طرف" یک کلمه پرکاربرد در زبان فارسی است و میتوان آن را به شیوههای مختلفی در جملات به کار برد.
2: هرگاه به طور ضمنی قصد خطاب یا اشاره باشد از این کلمه استفاده می شود.
1- كرانه، كناره
2- جانب، سو، سمت، طرف
3- اقليم، ناحيه، منطقه
side, hand, party, direction, opponent, angle, half, flank, opposite party, abutment, area, belt, route, suburb, region, towards, to, the side
جانب، جهة، طرف، ضلع، خاصرة، واجهة، جانبي، ثانوي، أيد، ناصر، وضعه جانبا
پهلو، ضلع، دست، عقربه، دسته، دست خط، پنجه، حزب، مهمانی، فرقه، سور، بزم، جهت، مسیر، هدایت، دستور، حریف، مخالف، طرف مقابل، معارض، منازع، زاویه، گوشه، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، نیمه، نیمی، نیم، نصف، نصفه، جناح، تهیگاه، مجاورت، زمین همسایه، مرز، کنار، زمین سر حدی، ناحیه، مساحت، سطح، حوزه، کمربند، تسمه، باریکه، فتق بند، بند چرمی، راه، جاده، خط سیر، حومه شهر، برون شهر، ناحیه یا منطقهء خارج شهری، بخش، سرزمین، قلمرو، به، برای، در، در برابر، نزد