امتحان
licenseمعنی کلمه امتحان
معنی واژه امتحان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آزمايش، آزمون، تجربه، تست، كنكور، مسابقه 2- بررسي، معاينه، وارسي | ||
انگلیسی | try,exam,examination,quiz,trial,experiment,temptation,assay,probation,shibboleth | ||
عربی | امتحان | ||
ترکی | sınav | ||
فرانسوی | examen | ||
آلمانی | prüfung | ||
اسپانیایی | examen | ||
ایتالیایی | esame | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "امتحان" در زبان فارسی به معنای آزمون یا بررسی است. در استفاده از این کلمه، برخی قواعد و نکات نگارشی و دستوری وجود دارد که به شرح زیر است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "امتحان" به درستی در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | امتحان | ||
معادل ابجد | 500 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'emtehān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ تِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'emtehAn | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی امتحان | ||
پخش صوت |
یعنی تقلب کلمه "امتحان" در زبان فارسی به معنای آزمون یا بررسی است. در استفاده از این کلمه، برخی قواعد و نکات نگارشی و دستوری وجود دارد که به شرح زیر است: نحوه نوشتار: کلمه "امتحان" به صورت درست و بدون خطای املایی نوشته میشود. نحوه استعمال: این کلمه به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند به موارد مختلفی اشاره داشته باشد، مانند: ترکیب با دیگر واژگان: "امتحان" میتواند با دیگر واژگان ترکیب شود. به عنوان مثال: تطابق با فعل: وقتی که از "امتحان" در جملات استفاده میشود، فعلها باید با آن تطابق داشته باشند. مثلاً: استفاده از قید و صفت: میتوان برای توصیف امتحان قیدها و صفات مختلفی به کار برد. مانند: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "امتحان" به درستی در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
یعنی در ان لحظات ادمی اجتماعی و مهربون و گیرنده خوبی باش
یعنی چشمات باید تا 3 کیلومتری به خوبی کار کنه
یعنی بشین جفت یه ادم خرخون یا پایه
1- آزمايش، آزمون، تجربه، تست، كنكور، مسابقه
2- بررسي، معاينه، وارسي
try,exam,examination,quiz,trial,experiment,temptation,assay,probation,shibboleth
امتحان
sınav
examen
prüfung
examen
esame