جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
2589
اطلاعات بیشتر واژه
واژه بزرگ
معادل ابجد 229
تعداد حروف 4
تلفظ bozorg
نقش دستوری صفت
ترکیب (صفت) [پهلوی: bazurg، مقابلِ کوچک]
مختصات (بُ زُ) (ص .)
آواشناسی bozorg
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان عامیانه
نمایش تصویر بزرگ
پخش صوت

بزرگ به یک معنی معنی عاقل و ریش سفید را دارد!

به معنی دیگر چیزی که حجم زیادی دارد!

و به یک معنی به رشد کردن و بالق شدن نیز میگویند!
ارجمند، بابا، خداوند، خواجه، رئيس، سر، سرپرست، سرور، شخيص، عاليقدر، كبير، كلان، محتشم، معظم، مولا، مهتر، خطير، عظيم، مهيب ، تنومند، جسيم، عظيمالجثه، كوهپيكر، گنده ، عريض، فراخ، گسترده، گشاد، وسيع ، ارشد
بنده، كهتر كمعرض 1- ارشد
great, large, big, major, mighty, gross, grand, enormous, massive, vast, bulky, grave, adult, extensive, voluminous, sizable, senior, eminent, numerous, sizeable, jumbo, lofty, extra, head, majestic, egregious, dignified, immane, vasty, walloping, king-size, stour, arch-, macro-
كبير، عظيم، جليل، ضخم، غفير كثير، قوى، ساحق، بارز، شهير، رفيع، نبيل، على نحو واسع
büyük
grand
groß
grande
grande
عالی، کبیر، عظیم، زیاد، فراوان، وسیع، درشت، حجیم، هنگفت، سترگ، با عظمت، ستبر، ابستن، دارای شکم برامده، عمده، اعظم، بزرگتر، ارشد، توانا، نیرومند، قوی، مقتدر، زورمند، زمخت، زشت، انبوه، شرم اور، مجلل، والا، جدی، عظیم الجثه، یکدنیا، کلان، گنده، پهناور، ضخیم، جسیم، سنگین، مهم، موقر، خطر ناک، سخت، بالغ، به حد رشد رسیده، با وقار، بسیط، کشیده، مفصل، قابل ملاحظه، قدیمی، بالا رتبه، بالاتر، برجسته، بلند، والا مقام، متعال، علی، متعدد، بی شمار، بسیار، رفیع، ارجمند، بلند پایه، اضافی، زائد، یدکی، فوقانی، اصلی، با شکوه، شاهانه، خسروانی، فاحش، انگشت نما، نمایان، بلند مرتبه، عالی مقام، معزز، شریر، دارای صدای ضربت، کشمکش، خشن، هیجان، رئیس، دراز

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بزرگ" در زبان فارسی به معنای "عظیم"، "بزرگ‌تر از حد معمول" و یا "مهم" است. برای استفاده صحیح از این کلمه و تدوین جملات مرتبط با آن، نکات زیر را در نظر بگیرید:

1. استفاده در جملات

  • قید و صفت: "بزرگ" می‌تواند به عنوان صفت برای توصیف اسم‌ها استفاده شود.

    • مثال: "این خانه بسیار بزرگ است."
  • قید: می‌تواند به عنوان قید در جملات به کار رود.
    • مثال: "او در یک جلسه بزرگ شرکت کرد."

2. ترکیب‌ها

  • "بزرگ" می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود و عباراتی جدید بسازد:
    • بزرگ‌تر (مقایسه): مثال: "این کتاب بزرگ‌تر از آن کتاب است."
    • بزرگ‌ترین: مثال: "او بزرگ‌ترین خوراکی‌خور در خانواده است."

3. قواعد نگارشی

  • فاصله: بین "بزرگ" و سایر کلمات در جمله یک فاصله معمولی وجود دارد.

    • مثال: "کتاب‌های بزرگ و کوچک روی میز هستند."
  • نقطه‌گذاری: اگر "بزرگ" در انتهای جمله استفاده شده باشد، باید پس از آن نقطه‌گذاری مناسب انجام شود.
    • مثال: "این درخت بسیار بزرگ است."

4. انوع معانی

  • بستگی به زمینه و بافت جمله، "بزرگ" می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد. در برخی موارد به معنای بزرگ بودن فیزیکی، و در برخی موارد به معنای اهمیت و معنی است.

5. توجه به توافق در جنس و عدد

  • در مواردی که "بزرگ" به همراه اسم‌های جمع یا خاص استفاده می‌شود، به توافق در جنس و عدد توجه کنید.
    • مثال: "این ساختمان‌ها بزرگ هستند."

با رعایت این نکات، می‌توان به نحو صحیح‌تری از کلمه "بزرگ" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال معنی اول:شما بزرگه مایی.    مثال معنی دوم:وای چقدر خونتون بزرگه!    کثال معنی سوم:چقدر بچتون بزرگ شده:)

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی