تقلید
licenseمعنی کلمه تقلید
معنی واژه تقلید
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ادا، مقلدي، مقلدگري 2- پيروي، دنبالهروي 3- پيروي كردن، تبعيت كردن | ||
انگلیسی | imitation, emulation, mimicry, simulation, mime, mimesis, fake, farce, burlesque | ||
عربی | تقليد، محاكاة، زائف، تزييف، شىء زائف، شبه قوي | ||
ترکی | taklit | ||
فرانسوی | imitation | ||
آلمانی | nachahmung | ||
اسپانیایی | imitación | ||
ایتالیایی | imitazione | ||
مرتبط | بدلی، چیز تقلیدی، ساختگی، پژهان، مسابقه، هم چشمی، شکلک سازی، شبیه سازی، تظاهر، ظاهر سازی، تشبیه، وانمود، مقلد، نمایش بدون گفتگو، واگیری، تقلید هنر از واقعیات، جعل، فریب دهنده، کار بیهوده، نمایش خنده اور، لودگی، مسخرگی، رقص لخت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تقلید" در زبان فارسی به معنای پیروی یا عملکرد مشابه چیزی است. در نوشتار و گفتار فارسی، رعایت چند قاعده نگارشی و دستوری در مورد این کلمه مهم است:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "تقلید" به درستی در متون فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | تقلید | ||
معادل ابجد | 544 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | taqlid | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | taqlid | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی تقلید | ||
پخش صوت |
این واژه عربی است و پارسی آن هاگِت می باشد که اوستایی است کلمه "تقلید" در زبان فارسی به معنای پیروی یا عملکرد مشابه چیزی است. در نوشتار و گفتار فارسی، رعایت چند قاعده نگارشی و دستوری در مورد این کلمه مهم است: نوشتن با حروف فارسی: کلمه "تقلید" باید به صورت درست و با حروف فارسی نوشته شود. نقش کلمه: "تقلید" میتواند به عنوان اسم استفاده شود. بنابراین، باید به جملاتی که در آن نقش دارد، دقت شود. مثلاً: ترکیبسازی: "تقلید" میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود و عبارات و اصطلاحات مختلفی بسازد. مثلاً: رواننویسی: در نگارشهای رسمی و علمی، باید سعی شود متن به گونهای نوشته شود که به وضوح مفهوم تقلید را بیان کند و از جملات مبهم و پیچیده پرهیز شود. با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "تقلید" به درستی در متون فارسی استفاده کرد.
1- ادا، مقلدي، مقلدگري
2- پيروي، دنبالهروي
3- پيروي كردن، تبعيت كردن
imitation, emulation, mimicry, simulation, mime, mimesis, fake, farce, burlesque
تقليد، محاكاة، زائف، تزييف، شىء زائف، شبه قوي
taklit
imitation
nachahmung
imitación
imitazione
بدلی، چیز تقلیدی، ساختگی، پژهان، مسابقه، هم چشمی، شکلک سازی، شبیه سازی، تظاهر، ظاهر سازی، تشبیه، وانمود، مقلد، نمایش بدون گفتگو، واگیری، تقلید هنر از واقعیات، جعل، فریب دهنده، کار بیهوده، نمایش خنده اور، لودگی، مسخرگی، رقص لخت