حسام
licenseمعنی کلمه حسام
معنی واژه حسام
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تيغ، سيف، شمشير، قداره | ||
انگلیسی | sense, feeling, sensation, presentiment, energy, hussam | ||
عربی | إحساس، معنى، حاسة، مغزى، إدراك، اتجاه، عقل، صواب، ذوق، غريزة، حسن التقدير، وعى أخلاقي، فهم، أحس، لمس، شعر، أدرك، استشعر، شعر بالمسئولية، إستعاد وعيه | ||
ترکی | hassam | ||
فرانسوی | hassam | ||
آلمانی | hassam | ||
اسپانیایی | hassam | ||
ایتالیایی | hassam | ||
مرتبط | حس، احساس، مفهوم، معنی، شعور، جهت، شور، تاثیر، ظاهر، دلهره، عقیده قبلی نسبت بچیزی، روشن بینی قبلی، احساس وقوع امری از پیش، انرژی، نیرو، کارمایه، توانایی، زور | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حسام" یک اسم خاص و مختص به یک فرد است و در زبان فارسی قواعد خاصی برای نوشتن و استفاده از آن وجود دارد. در اینجا به چند نکته نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره میکنیم:
این نکات به شما کمک میکند تا به درستی از کلمه "حسام" در نوشتار فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | حسام | ||
معادل ابجد | 109 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | ho(e)sām | ||
نقش دستوری | اسم خاص اشخاص | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (حُ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | hesAm | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی حسام | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید. کلمه "حسام" یک اسم خاص و مختص به یک فرد است و در زبان فارسی قواعد خاصی برای نوشتن و استفاده از آن وجود دارد. در اینجا به چند نکته نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره میکنیم: حروف بزرگ و کوچک: در ابتدای جمله و برای اسمهای خاص، حرف اول کلمه باید بزرگ نوشته شود: "حسام". مفرد و جمع: "حسام" یک اسم مفرد است و اگر بخواهید به جمع بپردازید، باید از واژهای مانند "احسامیها" استفاده کنید. مضاف و مضافإلیه: این اسم میتواند به عنوان مضاف به کار رود. مثلاً "کتاب حسام" به معنای "کتاب متعلق به حسام". تلفظ و نوشتار: تلفظ این کلمه به صورت "حَسّام" (با تاکید بر حرف سین) است و باید به این نکته توجه شود که در نوشتار باید به وضوح از حروف استفاده شود. این نکات به شما کمک میکند تا به درستی از کلمه "حسام" در نوشتار فارسی استفاده کنید.
تيغ، سيف، شمشير، قداره
sense, feeling, sensation, presentiment, energy, hussam
إحساس، معنى، حاسة، مغزى، إدراك، اتجاه، عقل، صواب، ذوق، غريزة، حسن التقدير، وعى أخلاقي، فهم، أحس، لمس، شعر، أدرك، استشعر، شعر بالمسئولية، إستعاد وعيه
hassam
hassam
hassam
hassam
hassam
حس، احساس، مفهوم، معنی، شعور، جهت، شور، تاثیر، ظاهر، دلهره، عقیده قبلی نسبت بچیزی، روشن بینی قبلی، احساس وقوع امری از پیش، انرژی، نیرو، کارمایه، توانایی، زور