جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تنها. در کتاب حدودالعالم آمده است: بیابانکی است خرد (تنها) و محدود. مشرق آن شهرهای سند است و جنوب آن دریای اعظم (دریای عمان) و مغرب آن کوه کوفج (بارز) و شمال آن بعضی از سند و بعضی از کرمان. (ص 54) در نوشته ی حدودالعالم، پسوند «ک» در بیابانک نشانه ی کوچکی است. همچنین واژه ی محدود، نشانه ی کوچکی است. از این رو، واژه ی خرد به معنی تنهاست؛ یعنی بیابانی که به بیابان های دیگر پیوسته نیست. این معنی برای شهرها نیز در کتاب حدودالعالم به کار رفته است: بهمن آباد و مزینان دوشهرک خرد (تنها) در راه ری می باشند و کشت و بر در آنها بسیار است. (ص. 89). در این جمله، بهمن آباد و مزینان دو شهر کوچک هستند که تا فاصله ی دوری شهری پیرامون آنها نیست. درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش كبير، بالغ، بزرگ سالم، نشكسته بزرگ، حجيم، عظيم wisdom, reason, intellect, intelligence, mind, understanding, brain, nous, small, minor, petty, little, tiny, pimping, minuscule, exiguous, diminutive, inconsiderable, minikin, minim, pint-size, pint-sized حكمة، حصافة bilgelik sagesse weisheit sabiduría saggezza حکمت، عقل، دانش، معرفت، دانایی، دلیل، علت، سبب، موجب، هوش، قوه درک، مشعر، جاسوسی، ذکاوت، فهم، فراست، ذهن، خاطر، خیال، ضمیر، ادراک، توافق، تظر، مغز، مخ، کله، قوه ادراک، کوچک، کم، ریز، جزئی، خفیف، صغیر، خردسال، کوچکتر، کمتر، اصغر، جزئي، غیر قابل ملاحظه، فرعی، اندک، ناچیز، کوتاه، بسیار کوچک، کوچولو، علیل، پست، لاغر، مصغر، بی اهمیت، عرضی، نا قابل، ظریف، وابسته به حداقل، حد اقل، کمترین، باندازه سر سنجاق
wisdom|reason , intellect , intelligence , mind , understanding , brain , nous , small , minor , petty , little , tiny , pimping , minuscule , exiguous , diminutive , inconsiderable , minikin , minim , pint-size , pint-sized
ترکی
bilgelik
فرانسوی
sagesse
آلمانی
weisheit
اسپانیایی
sabiduría
ایتالیایی
saggezza
عربی
حكمة|حصافة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "خرد" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. این کلمه بهعنوان یک اسم به معنای "عقل" و "اندیشه" بهکار میرود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و نکات مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نقطهگذاری: کلمه "خرد" معمولاً به صورت مستقل در جملات استفاده میشود و توجه به جایگاه آن در جمله از نظر نقطهگذاری مهم است.
ترکیبها: "خرد" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود و ترکیبهای مختلفی را به وجود آورد، مانند:
"خردمند" (عقلسلیم)
"خردورزی" (استفاده از عقل و اندیشه در تصمیمگیری)
"خردجمعی" (تصمیمگیری گروهی بر اساس عقل و مشورت).
صرف و نحوه استفاده: "خرد" به عنوان اسم، معمولاً هیچ صرفی ندارد و بهصورت ثابت به کار میرود.
نحوه نوشتار: این کلمه بهتنهایی نوشته میشود و هنگام استفاده در متون باید دقت شود که از املای صحیح آن استفاده شود.
مفاهیم مرتبط: "خرد" معمولاً با مفاهیمی همچون "عقل"، "دانایی"، "فهم" و "اندیشه" مرتبط است و میتوان در متون فلسفی و ادبی بهطور گستردهای از آن استفاده کرد.
بهطور کلی، آگاهی از کاربردها و معانی مختلف کلمه "خرد" به فهم بهتر متون فارسی کمک میکند و در نگارش صحیح و مؤثر به ما یاری میرساند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "خرد" در جمله آورده شده است:
خرد انسان، او را در انتخابهای درست یاری میکند.
کتابهای فلسفی به انسان کمک میکنند تا به خرد خود بیافزاید.
خرد جمعی میتواند مسائل پیچیده جامعه را بهتر حل کند.
او با استفاده از خرد و تجربهاش تصمیم مهمی گرفت.
خرد، یکی از ارزشمندترین داراییهای بشر است.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!
واژهنامه آزاد
واژگان مرتبط: حکمت، عقل، دانش، معرفت، دانایی، دلیل، علت، سبب، موجب، هوش، قوه درک، مشعر، جاسوسی، ذکاوت، فهم، فراست، ذهن، خاطر، خیال، ضمیر، ادراک، توافق، تظر، مغز، مخ، کله، قوه ادراک، کوچک، کم، ریز، جزئی، خفیف، صغیر، خردسال، کوچکتر، کمتر، اصغر، جزئي، غیر قابل ملاحظه، فرعی، اندک، ناچیز، کوتاه، بسیار کوچک، کوچولو، علیل، پست، لاغر، مصغر، بی اهمیت، عرضی، نا قابل، ظریف، وابسته به حداقل، حد اقل، کمترین، باندازه سر سنجاق