سنیل هندی
licenseمعنی کلمه سنیل هندی
معنی واژه سنیل هندی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | indian sunil | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) عبارت "سنیل هندی" به صورت ترکیبی از یک اسم خاص و یک صفت به کار میرود. در نگارش فارسی، رعایت چند قاعده نگارشی مهم است:
در مجموع، استفاده از "سنیل هندی" به این شکل صحیح است و میتواند در متون مختلف به کار رود، به عنوان مثال: "سنیل هندی یکی از بازیکنان معروف فوتبال است." | ||
واژه | سنیل هندی | ||
معادل ابجد | 219 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی سنیل هندی | ||
پخش صوت |
53. در Sui šu1 از دو ماده خوشبو یا عطر ویژه کان (K‛an) (سغد) نام برده شده است: kan hian 2 و a-sa-na hian خوشبختانه متنی مشابه در T‛ai p‛in hwan yü ki3 در دسترس است که در آن دو ماده خوشبو متعلق به کان به صورت فرونگاشته شدهاند. از اینرو روشن میشود آن kan که سالنامه سویی آورده چیزی نیست جز کوته نوشت kan sun که مادهای خوشبو شناخته شده و همان روغن راستین سنبل هندی است که از Nardostachys jatamansi گیرند. در سنسکریت آن را nalada، در تبتی span spos، در فارسی نارد، nard یا سنبل، sunbul، در ارمنی sumbul، smbul، snbul و جزاینها مینامند. 4 گمان میرود سنبلی که سربازان اسکندر در گدروسیا یافتند همین گیاه بوده، هرچند گروهی دیگر بر آنند که آن گیاه Andropogon ]پلیم واش؟[ بوده است. 5 عبارت "سنیل هندی" به صورت ترکیبی از یک اسم خاص و یک صفت به کار میرود. در نگارش فارسی، رعایت چند قاعده نگارشی مهم است: حروف بزرگ: در نوشتن اسمهای خاص، معمولاً اولین حرف باید با حروف بزرگ نوشته شود. بنابراین "سنیل هندی" به صورت صحیح نوشته میشود. فاصله: بین اسم و صفت باید فاصله باشد. در اینجا "سنیل" نام شخص و "هندی" صفتی است که ملیت او را معرفی میکند. در مجموع، استفاده از "سنیل هندی" به این شکل صحیح است و میتواند در متون مختلف به کار رود، به عنوان مثال: "سنیل هندی یکی از بازیکنان معروف فوتبال است."
نام سنسکریت nalada در Fan yi min yi tsi 6 به صورت na-lo-t‛o، *na-la-da آمده است. این واژه را در اوج خیالپردازی به صورت nara-dhara (’’در دست یاهمراه مردم ‘‘) تحلیل کرده و دلیل آورده اند که مردم این گل خوشبو را در کمربند خود میگذارند. واژه nalada از دوره باستان است، زیرا در آتارواودا (Atharvaveda) آمده است. nērd عبری، nardos یونانی،8 nard و nārd فارسی از همینجا گرفته شدهاند. 9 چون این واژه در انجیل آمده به تمامی زبانهای اروپایی هم دامن کشیده.
به گفته استوارت1، این گیاه دراستان یون ـ نان و در مرزهای باختری سهـچوان یافت میشود، اما اینکه بومی بوده یا آن را از جای دیگری به آنجا برده و کاشتهاند روشن نیست. چنانچه این گیاه در دیگر جاهای چین یافت نشود، بایداز هند به چین رسیده باشد بویژه از آنرو که یون ـ نان از دیرباز با هند در تماس بوده و گیاهان بسیاری در آنجاست که از هند آمده اند.
54. 2 *a-sar (sat) -na (در Sui šu)، a-sie-na (Wei šu, Ch. 102, p. 9) توضیح داده نشده است. چون و چرا ندارد که این واژه آوانگاشت نامی ایرانی، روشن تر بگویم، سغدی، است؛ با این همه هنوز نامهای مواد خوشبو در زبان سغدی بر ما ناشناخته است. این واژه را میتوان بطور فرضی به صورتهای زیر بازسازی کرد: *asarna، axšarna، asna. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار.
indian sunil