احاله
licenseمعنی کلمه احاله
معنی واژه احاله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ارجاع، انتقال، محول، واگذار 2- چارهسازي، حيله | ||
انگلیسی | reductional, reduction, aggregate | ||
عربی | التخفيض | ||
ترکی | referans | ||
فرانسوی | référence | ||
آلمانی | verweisung | ||
اسپانیایی | remisión | ||
ایتالیایی | rinvio | ||
مرتبط | اختصار، تبدیل، کاهش، تقلیل، احیا، تنزیل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "احاله" در زبان فارسی به معنای ارجاع یا واگذاری یک موضوع به شخص یا مقام دیگری است. برای استفاده صحیح و قواعد نگارشی مربوط به این کلمه، به نکات زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "احاله" به شکلی صحیح و موثر در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | احاله | ||
معادل ابجد | 45 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'ehāle | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: احالَة] ‹احالت› | ||
مختصات | (اِ لَ) [ ع . احالة ] | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی احاله | ||
پخش صوت |
بحال دیگر یا بجای دیگر گشتن ، تمام کردن سال،ارجاع دادن ، حواله دادن، محول کردن یا واگذار نمودن. در اصطلاح حقوقی خروج دادگاه از صلاحیت محلی و انجام رسیدگی در دادگاهی دیگر در عرض آن به اذن دادگاه عالی برتر. کلمه "احاله" در زبان فارسی به معنای ارجاع یا واگذاری یک موضوع به شخص یا مقام دیگری است. برای استفاده صحیح و قواعد نگارشی مربوط به این کلمه، به نکات زیر توجه کنید: نصب و نثر: کلمه "احاله" معمولاً در متون اداری، قانونی یا دانشگاهی به کار میرود. بنابراین، از زبانی رسمی و دقیق در جملات استفاده کنید. نحو: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم و گاهی به عنوان بخشی از یک فعل (مثلاً در فعلهای مشتق) به کار میرود. به عنوان مثال: تدقیق و وضوح: هنگام استفاده از کلمه "احاله"، سعی کنید اطلاعات دقیقی درباره موضوعی که مورد احاله قرار میگیرد، ارائه دهید تا مخاطب به راحتی متوجه شود که موضوع یا اشخاص مربوطه چه کسانی هستند. ترکیبها: میتوانید این کلمه را با دیگر واژهها ترکیب کنید، مانند "احاله به شرح" یا "احاله به مرجع". با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "احاله" به شکلی صحیح و موثر در نوشتار خود استفاده کنید.
1- ارجاع، انتقال، محول، واگذار
2- چارهسازي، حيله
reductional, reduction, aggregate
التخفيض
referans
référence
verweisung
remisión
rinvio
اختصار، تبدیل، کاهش، تقلیل، احیا، تنزیل