کمینه گرائی
licenseمعنی کلمه کمینه گرائی
معنی واژه کمینه گرائی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | الحد الأدنى | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کمینهگرایی" به معنای مکتبی است که در آن بر حداقلها تأکید میشود. در اینجا نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
با رعایت این اصول، میتوانید به شکلی صحیح و مؤثر از مفهوم "کمینهگرایی" در نوشتههای خود استفاده کنید. | ||
واژه | کمینه گرائی | ||
معادل ابجد | 357 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی کمینه گرائی | ||
پخش صوت |
کَمینهگَرایی یا مینیمالیسم مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشتهاست. کلمه "کمینهگرایی" به معنای مکتبی است که در آن بر حداقلها تأکید میشود. در اینجا نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: نوشتن کلمه: کلمه "کمینهگرایی" باید با استفاده از خط تیره (−) و به صورت «کمینهگرایی» نوشته شود. خط تیره در اینجا برای مشخص کردن ترکیب دو واژه "کمینه" و "گرایی" استفاده شده است. استفاده از شکل تصنیفی: واژه "کمینهگرا" برای اشاره به افرادی که به این مکتب اعتقاد دارند، به کار میرود. مفاهیم مرتبط: نوشتار علمی: در متون علمی و فنی، لازم است توضیحات بیشتری درباره مفهوم و کاربرد "کمینهگرایی" ارائه شود تا خواننده با آن آشنا باشد. با رعایت این اصول، میتوانید به شکلی صحیح و مؤثر از مفهوم "کمینهگرایی" در نوشتههای خود استفاده کنید.
هنر کمینهگرا یا هنر کمینه (به انگلیسی: Minimal art) سبک و جنبشی در هنرهای تجسمی بود که در کنار هنرهای دیگر و ادبیات باعنوان کلی کمینهگرایی شناخته میشود.
هنر کمینهگرا را میتوان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصهنمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر «سفید روی سفید»ش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و امریکا مانند مجموعه تابلوهای تماما سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تکرنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانتزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تکرنگ بود، تاثیر گذاشت.
کمینهگرایی در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی (به جای دو بعدی) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا مرحلهای سنتی از کمینهگرایی در آمریکا بود و به کارهای دیوید اسمیت نزدیک بود. قطعات حجمی او حالتی پویا و ناپایدار داشتند . حجمهایی که برای فضای بیرون ساخت به ویژه «طاق نوسان» تاثیر حسی و روانی تهدید کنندهای داشت و برای مدتها باعث بحثهای فراوان شد.
جریان اصلی جنبش کمینهگرای آمریکایی را میتوان در آثار تونی اسمیت، دانالد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن دانست.
کمینهگرایی در شکلهای مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی استفاده میشود. کمینهگرایی پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، گسترش پیدا کرد. کمینهگرایان بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیببندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، میتوان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک میتوان به دیوید اسمیت، دونالد جاد، ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد.
آثار هنرمندان مینیمالیست گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهٔ شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. کمینهگرایی نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: Less is more (کمتر غنی تر است). ویکی پدیا
الحد الأدنى