استحاله
license
98
1667
100
معنی کلمه استحاله
معنی واژه استحاله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | transmutation, permutation, transubstantiation, adulteration, transformation | ||
عربی | تحويل، تحول، تحويل المعادن، تحول عنصر إلى آخر | ||
مرتبط | تبدیل، تغییر شکل، قلب ماهیت، تکامل، تبدیل عنصری بعنصر دیگری، جایگشت، قلب و تحریف، جایگردی، تبدیل جسمی بجسم دیگر، جعل و تزویر، قلب زنی | ||
واژه | استحاله | ||
معادل ابجد | 505 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی استحاله | ||
پخش صوت |
(ع مص)، استحالت، گشتن از جایی به جای دیگر، دگرگون شدن، تغییر حال، تغییر حالت مثل تبدیل آب مایع به بخار آب || محال و غیر ممکن دانستن، ناممکن بودن چیزی
transmutation, permutation, transubstantiation, adulteration, transformation
تحويل، تحول، تحويل المعادن، تحول عنصر إلى آخر
تبدیل، تغییر شکل، قلب ماهیت، تکامل، تبدیل عنصری بعنصر دیگری، جایگشت، قلب و تحریف، جایگردی، تبدیل جسمی بجسم دیگر، جعل و تزویر، قلب زنی