هدایت
licenseمعنی کلمه هدایت
معنی واژه هدایت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ارشاد، دلالت، راهنموني، راهنمايي، هدي | ||
متضاد | اضلال | ||
انگلیسی | guidance, conduction, direction, lead, leading, conductance, transduction, steerage | ||
عربی | توجيه، إرشاد، هداية، هدي، قيادة | ||
ترکی | rehberlik | ||
فرانسوی | conseils | ||
آلمانی | orientierungshilfe | ||
اسپانیایی | guía | ||
ایتالیایی | guida | ||
مرتبط | راهنمایی، راهنما، رهنمود، رهبری، راهنمایی کردن، انتقال، رسانایی، بردن جریان، جهت، مسیر، سمت، دستور، سو، سرب، تقدم، سبقت، مدرک، نفوذ، میزان هدایت، ضریب هدایت، میزان رسانایی، عبور از ماوراء چیزی، ورارسانی، حلول، انقال، اداره، تربیت، سکان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "هدایت" در زبان فارسی به معنای راهنمایی و راهنمایی کردن است و به صورت اسم و فعل مورد استفاده قرار میگیرد. در نگارش آن و استفادههای مرتبط با آن، به نکات زیر توجه فرمایید:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "هدایت" به شکل صحیح و مؤثری استفاده کنید. | ||
واژه | هدایت | ||
معادل ابجد | 420 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | hedāyat | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: هدایة] | ||
مختصات | (هِ یَ) [ ع . هدایة ] (اِمص .) | ||
آواشناسی | hedAyat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی هدایت | ||
پخش صوت |
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: کلمه "هدایت" در زبان فارسی به معنای راهنمایی و راهنمایی کردن است و به صورت اسم و فعل مورد استفاده قرار میگیرد. در نگارش آن و استفادههای مرتبط با آن، به نکات زیر توجه فرمایید: نوشتار صحیح: کلمه "هدایت" به این شکل نوشته میشود و نیازی به تغییر یا چرخش حروف ندارد. نقش کلمه: مخالف و مترادف: ترکیبات: قوانین نگارشی: با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "هدایت" به شکل صحیح و مؤثری استفاده کنید.
سَژور (سنسکریت: سَچهودرَ)
پَتیباس (سنسکریت: پَتهیبْ هْیَس)
کاریتَو kãritav (سنسکریت: کاریتوَ)
ویریتیت (سنسکریت: وْریتیتا)
سَماچار (سنسکریت: سَماچارَ)
کوشیدیغ (سنسکریت: کوشیدیکَ)
ارشاد، دلالت، راهنموني، راهنمايي، هدي
اضلال
guidance, conduction, direction, lead, leading, conductance, transduction, steerage
توجيه، إرشاد، هداية، هدي، قيادة
rehberlik
conseils
orientierungshilfe
guía
guida
راهنمایی، راهنما، رهنمود، رهبری، راهنمایی کردن، انتقال، رسانایی، بردن جریان، جهت، مسیر، سمت، دستور، سو، سرب، تقدم، سبقت، مدرک، نفوذ، میزان هدایت، ضریب هدایت، میزان رسانایی، عبور از ماوراء چیزی، ورارسانی، حلول، انقال، اداره، تربیت، سکان