بر افتادن
licenseمعنی کلمه بر افتادن
معنی واژه بر افتادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | از ميان رفتن، نابود شدن، نابود گشتن، نيست شدن، ورافتادن، ملغا، منسوخ گشتن، منسوخ شدن، متروك شدن ، قلعوقمع شدن، منقرض شدن، انقراضيافتن ، ازمد افتادن، دمده شدن | ||
متضاد | روآمدن متداول شدن، رايج گشتن، بابشدن باب شدن، مد | ||
انگلیسی | falling | ||
عربی | هبوط، سقوط، انحدار، عشق، تخاصم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بر افتادن" در زبان فارسی به معنای سقوط کردن یا سقوط کردن از جایی است. استفاده صحیح از این ترکیب قاعدههایی دارد که به طور کلی به شرح زیر است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "بر افتادن" به صورت صحیح و مؤثر در نوشتهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | بر افتادن | ||
معادل ابجد | 738 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی بر افتادن | ||
پخش صوت |
انقراض کلمه "بر افتادن" در زبان فارسی به معنای سقوط کردن یا سقوط کردن از جایی است. استفاده صحیح از این ترکیب قاعدههایی دارد که به طور کلی به شرح زیر است: ترکیب فعل و اسم: "بر افتادن" یک فعل مرکب است که شامل یک پیشوند ("بر") و یک فعل اصلی ("افتادن") میباشد. این نوع ترکیب در زبان فارسی بسیار رایج است. استفاده در جملات: این ترکیب معمولاً در جملات به معنای سقوط جسمی یا معنوی به کار میرود. به عنوان مثال: نقطهگذاری: در نگارش، توجه به حرف پایانی و یکای نوشتار مهم است. به طور معمول بعد از این ترکیب، باید نکات نگارشی مانند نشانهگذاری و فاصلهها رعایت شود. غلطهای رایج: گاهی ممکن است افراد به اشتباه "بر افتادن" را به عنوان یک عبارت جداگانه بنویسند یا در استفاده از آن خلط معنا ایجاد کنند. بنابراین در استفاده از این فعل، دقت به معنی و سیاق زبانی مهم است. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "بر افتادن" به صورت صحیح و مؤثر در نوشتهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
از ميان رفتن، نابود شدن، نابود گشتن، نيست شدن، ورافتادن، ملغا، منسوخ گشتن، منسوخ شدن، متروك شدن ، قلعوقمع شدن، منقرض شدن، انقراضيافتن ، ازمد افتادن، دمده شدن
روآمدن متداول شدن، رايج گشتن، بابشدن باب شدن، مد
falling
هبوط، سقوط، انحدار، عشق، تخاصم