بر افتادن
license
98
1667
100
معنی کلمه بر افتادن
معنی واژه بر افتادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | از ميان رفتن، نابود شدن، نابود گشتن، نيست شدن، ورافتادن، ملغا، منسوخ گشتن، منسوخ شدن، متروك شدن ، قلعوقمع شدن، منقرض شدن، انقراضيافتن ، ازمد افتادن، دمده شدن | ||
متضاد | روآمدن متداول شدن، رايج گشتن، بابشدن باب شدن، مد | ||
انگلیسی | falling | ||
عربی | هبوط، سقوط، انحدار، عشق، تخاصم | ||
واژه | بر افتادن | ||
معادل ابجد | 738 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی بر افتادن | ||
پخش صوت |
انقراض
از ميان رفتن، نابود شدن، نابود گشتن، نيست شدن، ورافتادن، ملغا، منسوخ گشتن، منسوخ شدن، متروك شدن ، قلعوقمع شدن، منقرض شدن، انقراضيافتن ، ازمد افتادن، دمده شدن
روآمدن متداول شدن، رايج گشتن، بابشدن باب شدن، مد
falling
هبوط، سقوط، انحدار، عشق، تخاصم