جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ahvāl
condition  |

احوال

معنی: احوال . [ اِح ْ ] (ع اِ) ج ِ حال . چیزها که آدمی بر آن است . حالات . اوضاع . حالات و کیفیات مزاج بیماری و تندرستی . || امور و اعمال و کردار و کار و بار. || سرگذشت و سرانجام . حوادث . ماجراها. کیفیات :
بشد فاش احوال شاه جهان
به پیش مهان و به پیش کهان .
فردوسی .
خداوند را احوالی که آنجاست مقررتر است . (تاریخ بیهقی ). آثار و اخبار و احوالش آن است که در مقامات محمودی و در این تاریخ بیامد. (تاریخ بیهقی ). و ماجری من احواله . (تاریخ بیهقی ). این مرد احوال و عادات امیرمحمود نیک دریافته بود. (تاریخ بیهقی ). چنانکه پیدا آمد در این نزدیک از احوال این پادشاه . (تاریخ بیهقی ). پدر امیر ماضی ... احوال مصالح ملک با وی گفتی . (تاریخ بیهقی ). بحضرت خلافت ... نامه ها نبشته گشت که این احوال و فرمانها خواسته آمد در هر بابی . (تاریخ بیهقی ). سلطان مسعود... گفت :... ما در این هفته حرکت خواهیم کرد بر جانب بلخ تا آنچه نهادنی است با خانان ترکستان نهاده آید و احوال آن جانب را مطالعه کنیم . (تاریخ بیهقی ).برادر علی منگیتراک و فقیه بوبکر حصیری که دررسیدندبهرات احوال را بتمامی شرح کردند. (تاریخ بیهقی ). بدان وقت شغل دیوان رسالت من می داشتم و آن احوال نیز شرح کنم بتمامی بجای خویش . (تاریخ بیهقی ). از احوال این فرزند چیزی بر وی پوشیده نماندی . (تاریخ بیهقی ).
احوال او بکام دل دوستدار شد
کایام تو بکام دل دوستدار باد.
مسعودسعد.
ای عزیزی که در همه احوال
جان من دوستیت خوار نداشت .
مسعودسعد
احوال جهان باد گیر باد
وین قصه ز من یاد گیر یاد.
مسعودسعد.
چنانکه تمامی احوال او از روز ولادت تااین ساعت ... در آن بیاید. (کلیله و دمنه ). و اگر شمه ای از احوال او درج کرده شود دراز گردد. (کلیله و دمنه ). و در عموم احوال از غفلت و کاهلی تجنب واجب شناسد. (کلیله و دمنه ). [ دمنه ] گفت : اگر قربتی یابم ... از تقبیح احوال و افعال وی [ شیر ] بپرهیزم . (کلیله و دمنه ).
اگر محول حال جهانیان نه قضاست
چرا مجاری احوال بر خلاف رضاست .
انوری .
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد.
حافظ.
- احوال کسی گرفتن ؛ استفسار احوال او کردن :
تو خود ای آفت دلها چه بگوئیم بگو
روز محشر اگر احوال دل ما گیرند.
؟
|| ج ِ حَول . سالها. || گشت های چیزها. انقلابات .
- احوال دهر؛ گردشهای روزگار. || پیرامون : و هو احواله ؛ او پیرامون آن است . || اوقات که تو در آن هستی . احوال بجای مفرد نیز آرند. (غیاث اللغات ). فارسیان احوال را که صیغه ٔ جمع عربی است مفرد اعتبار کنند و همچنین آمال بجای مفرد یعنی امل استعمال نمایند :
ای کرده حال خود عیان از صورت احوالها
آئینه دار هستیت تعبیرها در حالها.
تأثیر (آنندراج ).
و آن را به احوالات جمع بندند.
... ادامه
1386 | 0
مترادف: 1- حال 2- اعمال، حالات 3- اوضاع 4- سرگذشت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: ( اَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'ahvAl
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 46
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
condition
ترکی
durum
فرانسوی
condition
آلمانی
zustand
اسپانیایی
condición
ایتالیایی
condizione
عربی
بلد | دولة , قطر , وطن , الريف , ريف , شعب , جمهور الناخبين , ريفي , قروي , أهلي , فظ , بلد أو منطقة ما
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "احوال" در زبان فارسی به معنای وضعیت، شرایط یا اوضاع است و ممکن است در زمینه‌های مختلفی به کار رود. در اینجا به چند نکته قواعدی و نگارشی در مورد این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. کاربرد: "احوال" به صورت جمع استفاده می‌شود و معمولاً به وضعیت‌ها یا حالات مختلف اشاره دارد. به عنوان مثال: "احوال او بسیار خوب است."

  2. نحو: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم در جملات به کار رود و معمولاً به همراه صفت یا قید توصیف می‌شود. به عنوان مثال: "احوال اقتصادی کشور در حال بهبود است."

  3. نقطه‌گذاری: در نوشتار، اگر "احوال" در میانه جمله قرار گیرد، نیاز به هیچ‌گونه نقطه‌گذاری خاصی ندارد؛ اما اگر جمله به پایان برسد، ممکن است به نقطه یا سایر نشانه‌های نگارشی نیاز باشد. به عنوان مثال: "احوال او را بپرسم."

  4. ترکیب‌ها: "احوال" ممکن است در قالب ترکیب‌ با دیگر کلمات نیز به کار رود، مانند "احوال شخصی"، "احوال اجتماعی"، و غیره.

  5. صرف و نحو: "احوال" یک اسم غیرقابل شمارش است و نمی‌توان به آن عدد نسبت داد. به عنوان مثال، نمی‌توان گفت "دو احوال".

  6. معادل‌های دیگر: در متون ادبی و نوشتارهای رسمی، ممکن است معادل‌های دیگری مانند "وضعیت" یا "شرایط" نیز به کار رود، اما "احوال" بار معنایی خاص خود را دارد.

با رعایت این نکات، می‌توان به کار بردن صحیح این کلمه در متن‌های فارسی کمک کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "احوال" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. او همیشه نگران احوال دوستانش است و سعی می‌کند به آن‌ها کمک کند.
  2. در این روزهای سرد زمستان، احوال مردم شهر بهتر شده است.
  3. به خاطر احوال جسمی‌اش، نتوانست در مراسم شرکت کند.
  4. معلم از احوال دانش‌آموزانش در دوران امتحانات جویا شد.
  5. برای بهبود احوال روحی‌ام، روزانه مدیتیشن می‌کنم.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا به موضوع خاصی اشاره کنید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری