جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ahvāl
condition  |

احوال

معنی: احوال . [ اِح ْ ] (ع مص ) احال اﷲ الحول َ؛ تمام کرد خدا سال را. || مسلمان شدن . || محال گفتن . || خداوند شتران نازاینده گردیدن با گشن یافتن . || بحال دیگر شدن . || بجای دیگر شدن . احوال حول ؛ گشتن سال بر... رسیدن سال را. یکساله شدن . || احوال شی ٔ؛ سال گشت شدن چیز. بحال دیگر یا بجای دیگر گشتن چیز. سالی برآمدن بر چیزی . (تاج المصادر). || احوال بمکانی ؛ یکسال در آنجا مقیم ماندن . یکسال بر جائی مقام کردن . (تاج المصادر). || برات دادن . حواله کردن . || احوال بر کسی ؛ ضعیف شمردن او. || احوال ماء؛ ریختن آب بر... || احوال بسوط؛ پیش آمدن بر کسی بتازیانه . || احوال لیل ؛ ریختن تاریکی شب بر زمین . || احوال بر ظهر دابه ؛ برجستن بر پشت اسب و برنشستن . || احوال صبی ؛ یکساله شدن کودک . || احوال دار؛ گذشتن سالها بر خانه و سرای . || احوال ناقه ؛ آبستن شدن ناقه بعد ازگشن دادن . || احوال عَین ؛ کاج و لوچ و حولا گردانیدن چشم . کژچشم کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
... ادامه
751 | 0
مترادف: 1- حال 2- اعمال، حالات 3- اوضاع 4- سرگذشت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: ( اَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'ahvAl
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 46
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
condition
ترکی
durum
فرانسوی
condition
آلمانی
zustand
اسپانیایی
condición
ایتالیایی
condizione
عربی
بلد | دولة , قطر , وطن , الريف , ريف , شعب , جمهور الناخبين , ريفي , قروي , أهلي , فظ , بلد أو منطقة ما
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "احوال" در زبان فارسی به معنای وضعیت، شرایط یا اوضاع است و ممکن است در زمینه‌های مختلفی به کار رود. در اینجا به چند نکته قواعدی و نگارشی در مورد این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. کاربرد: "احوال" به صورت جمع استفاده می‌شود و معمولاً به وضعیت‌ها یا حالات مختلف اشاره دارد. به عنوان مثال: "احوال او بسیار خوب است."

  2. نحو: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم در جملات به کار رود و معمولاً به همراه صفت یا قید توصیف می‌شود. به عنوان مثال: "احوال اقتصادی کشور در حال بهبود است."

  3. نقطه‌گذاری: در نوشتار، اگر "احوال" در میانه جمله قرار گیرد، نیاز به هیچ‌گونه نقطه‌گذاری خاصی ندارد؛ اما اگر جمله به پایان برسد، ممکن است به نقطه یا سایر نشانه‌های نگارشی نیاز باشد. به عنوان مثال: "احوال او را بپرسم."

  4. ترکیب‌ها: "احوال" ممکن است در قالب ترکیب‌ با دیگر کلمات نیز به کار رود، مانند "احوال شخصی"، "احوال اجتماعی"، و غیره.

  5. صرف و نحو: "احوال" یک اسم غیرقابل شمارش است و نمی‌توان به آن عدد نسبت داد. به عنوان مثال، نمی‌توان گفت "دو احوال".

  6. معادل‌های دیگر: در متون ادبی و نوشتارهای رسمی، ممکن است معادل‌های دیگری مانند "وضعیت" یا "شرایط" نیز به کار رود، اما "احوال" بار معنایی خاص خود را دارد.

با رعایت این نکات، می‌توان به کار بردن صحیح این کلمه در متن‌های فارسی کمک کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "احوال" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. او همیشه نگران احوال دوستانش است و سعی می‌کند به آن‌ها کمک کند.
  2. در این روزهای سرد زمستان، احوال مردم شهر بهتر شده است.
  3. به خاطر احوال جسمی‌اش، نتوانست در مراسم شرکت کند.
  4. معلم از احوال دانش‌آموزانش در دوران امتحانات جویا شد.
  5. برای بهبود احوال روحی‌ام، روزانه مدیتیشن می‌کنم.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا به موضوع خاصی اشاره کنید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری