جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ezār
hurt  |

ازار

معنی: ازار. [ اِ ] (اِ) فوطه . لنگ . (غیاث اللغات ). لنگی . (برهان ). قطیفه . تنکه :
دو تن را بفرمود زورآزمای
بکشتی که دارند با دیو پای
برفتند شایسته مردان کار
ببستندشان بر میانها ازار.
فردوسی .
بشنگل چنین گفت کای شهریار
بفرمای تا من ببندم ازار
چو با زورمندان بکشتی شوم
نه اندر خرابی و مستی شوم .
فردوسی .
فرستاده آمد بر شهریار
ز بیخ گیا بر میانش ازار.
فردوسی .
ازار از یکی چرم نخجیر بود
گیا خوردن و پوشش آژیر بود.
فردوسی .
به آیین خویش از گیا بست ازار
خروشان شد از پیش یزدان بزار.
اسدی .
از تمتع شده فارغ بوثاق آیم زود
مرد جویم که بگرمابه برد سطل و ازار.
ابوالمعالی رازی .
رفت و بربست ازاری و بجیحون در رفت
زود بی خوفی و بگذشت بیک دم بشناه .
انوری .
مسعود قزل ، مست نه ای هشیاری
یک دم چه بود که مطربی بگذاری
زر بستانی ازار کی برداری
ما را گل و باقلی و ریواج آری .
انوری .
بل قرص آفتاب بصابون زند مسیح
کاحرام را ازار سپید است در خورش .
خاقانی .
شیخ گفت این ساعت برو و موی محاسن و سر را پاک بستره کن و این جامه که داری برکش و ازاری از گلیم بر میان بند و توبره ٔ پرجوز بر گردن آویز و ببازار بیرون شو. (تذکرةالاولیاء عطار).
|| زیرجامه . شلوار. (مؤید الفضلاء) (غیاث اللغات ). سروال . تنبان . (غیاث ). هر چیز که بر پای کشند مانند شلوار و تنبان . (برهان ). مؤلف مؤید الفضلاء گوید: در دیار ما جامه ٔ دوخته ٔ معروف که مانند آستین برای هر دو ساق می دوزند و تا ناف رسد :
همه چوب زر بود گوهرنگار
نمد خز و دیبای چینی ازار.
اسدی .
پرهیز کن از جهل به آموختن ایراک
جهل است مثل عورت و پرهیز ازار است .
ناصرخسرو.
چون ز مشکلهات پرسم عورتت پیدا شود
بی ازاری بی ازاری بی ازاری ناصبی .
ناصرخسرو.
واﷲ که از لباس جز از روی عاریت
بر فرق من عمامه و بر پا ازار نیست .
سنائی .
در دخل هر شحنه و محتسب را
گشاده ست تا هست ازارت گشاده .
سوزنی .
از پاچه ٔ ازار من امروز خلق را
بوی وزارت آید و هستم بزرگوار.
سوزنی .
چند در فکر جامه سر در جیب
تا بکی ماندن به بند ازار.
نظام قاری .
عاقبت تا جامه در برها شدی
گه قبا گه پیرهن گاهی ازار.
نظام قاری .
ابر مانند عروسیست سپیدش چادر
آنگه از برق پدید آمده سرخی ازار.
نظام قاری .
و رجوع به ازارپا شود. || جامه . پوشش . پوشیدنی :
همان تخت [ طاقدیس ] پرویز ده لخت بود
جهان روشن از فر آن تخت بود...
همه طاقها بسته بودی ازار
ز خز و سمور از در شهریار.
فردوسی .
گفت چه بر سر کشیدی از ازار
گفت کردم آن ردای تو خمار.
مولوی .
|| دستار. (غیاث اللغات ). مندیل . || ازاره . ایزار. هزاره :
همه پایه ٔ تخت زرین بلور
نشسته بر او شاه با فر و زور
ازارش همه سیم و پیکرش زر
نشانده بهر جای چندی گهر.
فردوسی .
خرامان همی رفت بهرام گور
یکی خانه دید آسمانش بلور
ازارش همه سیم و پیکرش زر
بزر در نشانده فراوان گهر.
فردوسی .
ازار و فرش آن از سنگ رخام فراهم آوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 422). || بن و تک آب . (جهانگیری ) (برهان قاطع). پایاب . قعر آب :
اندیشه در سواحل دریای جاه تو
بسیار غوطه خوردولی کم ازار یافت .
انوری .
- ازار از پس (پی ) چیزی بستن ؛ درایستادن . آغاز کردن . کمر بستن . عزم انجام کاری کردن :
خدایگان جهان مر نماز نافله را
بجای ماند و ببست از پی فریضه ازار.
ابوحنیفه ٔ اسکافی .
- ازار بر میان بستن ؛ احتجاز. (تاج المصادر بیهقی ).
- ازار بر میخ آویختن ؛ همیشه مهیا و حاضر کار تباه بودن :
نرخ ارزان کن و در میخ برآویز ازار.
سوزنی .
- ازار بستن (بربستن ) ؛ پوشیدن جامه و شلوار :
گل سرخ بر سر نهاد و ببست
عقیقین کلاه و پرندین ازار.
ناصرخسرو.
- || آراسته شدن . متحلی شدن :
گرفتستند اکنون از من آزار
چو از پرهیز بربستم ازاری .
ناصرخسرو.
چرا برنبندی ز دانش ازاری
نداری بدل شرم ازین بی ازاری .
ناصرخسرو.
تا چرخ برگشاد گریبان نوبهار
از لاله بست دامن کهپایه ها ازار.
سنائی .
- ازار پوشاندن ؛ سَرْوَلَة. (دهار).
- ازار پوشیدن ؛ ائتزار. تأزر. (تاج المصادر بیهقی ).
- ازارسخت کردن بر میان ؛ احتباک . (تاج المصادر بیهقی ).
- ازار کشتی بانان ؛ تنبان یعنی عورت پوش ملاحان .
- در (اندر) ازار گرفتن ؛ پوشانیدن به جامه و پوشش :
چو شب ز روی هوا درنوشت چادر زرد
فلک زمین را اندر سیه ازار گرفت .
مسعودسعد.
|| حلة. (دهار).
... ادامه
394 | 0
مترادف: 1- قطيفه، لنگ 2- پيجامه، تنبان، زيرجامه، زيرشلواري 3- دستار، منديل 4- پاياب
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: ( ~.) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'ezAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 209
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
hurt | harassment , persecution , nuisance , vexation , trouble , disservice , annoyance , excruciation , hindrance , torment , trade , train , ajar
ترکی
azar
فرانسوی
azar
آلمانی
azar
اسپانیایی
azar
ایتالیایی
azar
عربی
جرح | ضرر , إساءة , ضربة , طعنة , آذى , ألم , ضر , ساء , أضعف , عاق , سبب ألما جسديا , مجروح , يؤذي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ازار" در زبان فارسی به معنای "پوشش" یا "لباس" است، و در متن‌های مختلف به شکل‌های گوناگونی به کار می‌رود. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و زبان‌شناسی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنیم:

  1. نقطه‌گذاری: مانند سایر کلمات فارسی، "ازار" نیز باید به شکل صحیح و با رعایت قواعد نقطه‌گذاری نوشته شود. به عنوان مثال، در جملات باید در نقاط مناسب از ویرگول، نقطه و ... استفاده شود.

  2. ترکیب و صرف: "ازار" می‌تواند در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود. مثلاً "ازار زنانه" یا "ازار مردانه".

  3. مفرد و جمع: "ازار" به شکل مفرد است و در صورت نیاز به جمع، معمولاً به "ازارها" تغییر می‌کند.

  4. کاربرد ادبی: در متون ادبی و شعر، معانی و کاربردهای مختلفی برای "ازار" وجود دارد که می‌تواند به ابعاد زیبایی‌شناسی و نمادین آن بیفزاید.

  5. زبان گفتاری و نوشتاری: در زبان گفتاری ممکن است تلفظ‌ها و دلالت‌های متفاوتی برای این کلمه وجود داشته باشد، لذا در نگارش باید به شیوه رسمی و ادبی پایبند بود.

به طور کلی، در استفاده از کلمه "ازار" باید توجه داشت که این کلمه در چه زمینه‌ای و با چه معنایی به کار می‌رود تا به درستی مفهوم انتقال یابد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "ازار" آورده شده است:

  1. او در مراسم عروسی، ازاری زیبا به تن داشت که چشم‌ها را خیره می‌کرد.
  2. در فرهنگ ما، ازار به عنوان نماد زیبایی و احترام در مراسم خاص استفاده می‌شود.
  3. او تصمیم گرفت امسال ازاری جدید و سنتی برای جشن نوروز تهیه کند.
  4. در هنر اسلامی، طراحی‌های روی ازار معمولاً با دقت و ظرافت خاصی انجام می‌شود.
  5. این ازار به خاطر نقوش خاصش، یادآور تاریخ و فرهنگ غنی ماست.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: صدمه، زیان، ضرر، اسیب، اذیت، تعرض، ستوه، بستوه اوری، شکنجه، زجر، مایه رنجش، ناگواری، مایه تصدیع خاطر، سر خر، رنجش، تغیر، ازردگی، حالت تحریک، زحمت، سختی، مزاحمت، قید، خارش، بدی، بدخدمتی، دلخوری، سوزش، عذاب، مانع، بازماندگی، سبب تاخیر، پاگیری، غرامت، تجارت، بازرگانی، داد و ستد، پیشه، مبادله کالا، قطار، سلسله، رشته، دنباله، تله

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری