جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: انگ . [ اَ ] (اِ) ممر آب را گویند که کوزه گران از سفال سازند و بجهت مرور کردن آب بهم وصل کنند. (برهان قاطع). لوله ای که از سفال سازند و در آبراهه چندین عدد آن را بهم وصل کنند و درزهای آنها را با پیه دارو و آهک محکم بگیرند تا آب بزمین فرو نرود. (ناظم الاطباء). آنرا گنگ و منگ نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). تنبوشه . (فرهنگ فارسی معین ). || نشان و علامتی که بر روی عدلهای تجارتی نویسند. (ناظم الاطباء). نشانی که بزازان در پارچه ها کنند برای حساب خود و این ظاهراً «آنک » بالمدو کاف تازی است و در عرف هند رقم اعداد را موافق اصطلاح خود یک چیزی مقرر می نمایند و چون قافیه ٔ حرف فارسی و عربی جائز است چنانکه شک و سگ و تپ و لب ظاهراًدر اصل بکاف تازی باشد که فارسیان در آن تصرف کرده بکاف فارسی استعمال کرده اند. (آنندراج ). مارک تجار. (فرهنگ ضیا) : از سخن تأثیر، باز ازنقطه های انتخاب بسته های خوش قماش پر ز انگ آورده ای . تأثیر (از آنندراج ). || زنبور. (یادداشت مؤلف ). زنبور عسل . || شیره . عصاره . انج . انغ . انگبین ، در اصل انگ گبین بوده است . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح عامیانه ) بدانگ ، بدعنق . بدخلق . (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول عوام ، راست . درست بی پیشی و پسی . مُک : سنگ برداشت انگ زد بتخم چشم او. سنگ آمد انگ خورد به بینی او. ریگ را انداختم انگ خورد نوک دماغش . انگ زد به گوشش . تیر انداخت انگ خورد میان پیشانی او. و این همان معنی است که عرب با کلمه ٔ حق تعبیر کند: سقط فی حق رأسه . (یادداشت مؤلف ). 1- برچسب، علامت، مارك، نشان
2- شيره، عصاره
3- زنبور brand, hallmark, ang علامة تجارية، وسم، صنف، شعار، سمة، طبع على نحو لا يمحى، وصمة، وسم بالنار، ماركة damgalanma la stigmatisation das stigma el estigma lo stigma مارک، نوع، داغ، جور
... ادامه
864|0
مترادف:1- برچسب، علامت، مارك، نشان
2- شيره، عصاره
3- زنبور
علامة تجارية|وسم , صنف , شعار , سمة , طبع على نحو لا يمحى , وصمة , وسم بالنار , ماركة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "انگ" در زبان فارسی به معنای انگشت یا علامت است و برخی از اصطلاحات و نکات نگارشی مرتبط با آن به شرح زیر است:
املای درست: املای صحیح این کلمه "انگ" است و در هیچ حالت نباید اشتباه نوشته شود.
نحوه استفاده: کلمه "انگ" میتواند به عنوان اسم و یا در ترکیبات مختلف به کار رود. مثلاً: "انگشت شست"، "انگشت اشاره"، "انگزنی" و ...
زبان رسمی و غیررسمی: در زبان رسمیتر به جای "انگ" ممکن است از واژههای مربوط به آن مانند "انگشت" استفاده شود. اما در محاوره ممکن است "انگ" استفاده شود.
قواعد نگارشی:
در جملات، بهکارگیری کلمه "انگ" باید با توجه به قواعد نحوی رعایت شود.
اگر "انگ" بخواهد صفت باشد، باید به انتهای کلمهای که توصیف میکند متصل شود (مثلاً: "انگ چهارم").
در متون ادبی و شعری، میتواند به شکل مجازی یا تزیینی نیز به کار رود.
نکات دیگر: وقتی از کلمه "انگ" در متون فنی یا علمی استفاده میشود، الزامات خاصی از نظر دقت و صحت اطلاعات باید رعایت شود.
اگر سوال خاصی در مورد تطابق با متن خاص یا نحوه استفاده در جمله دارید، خوشحال میشوم به آن بپردازم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در اینجا چند مثال برای کلمه "انگ" در جمله آورده شده است:
انگ این بیماری معمولاً به دلیل عدم رعایت بهداشت است.
در تحقیقات اخیر، وجود انگ بر روی برخی از محصولات غذایی تأیید شده است.
او به خاطر زخم قدیمیاش، همیشه یک انگ در دست خود دارد.
انگ نداشتن هویت اجتماعی میتواند تأثیر منفی بر روی سلامت روانی افراد داشته باشد.
در هر جامعهای، وجود انگهای اجتماعی میتواند به تبعیض و نابرایتی منجر شود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!