جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: انگشت نما. [ اَ گ ُ ن َ / ن ِ / ن ُ ] (ن مف مرکب ) هر چیز آشکار و نمودار. نموده شده ٔ به انگشت . و هر چیز مشهور و معروف بخصوص در بدی . (ناظم الاطباء). کنایه از کسی که بخوبی یا بدی مشهور خلق شود و او را بیکدیگر نمایند. (انجمن آرا). مشارالیه بالبنان . (آنندراج ). کامل و اشهر و رسوا. (غیاث اللغات ). مشار با لبنان . عَلَم . مشتهر. مشهور ببدی . (یادداشت مؤلف ) : بر عارض لاله رنگ آن سرو روان آن نیست نشان آبله گشته عیان در شهر بخوبی شده انگشت نما زآسیب اشاره بر رخش مانده نشان . کمال اسماعیل (از انجمن آرا). بدر فلک فضلی و در هر هنر و فضل انگشت نمای همه عالم چو هلالی . سوزنی . و در معارف و حقایق انگشت نمابود. (تذکرةالاولیاء ج 2 ص 337). انگشت نمای خلق بودم مانند هلال از آن مه تام . سعدی . انگشت نمای خلق بودن زشت است ولیک با تو زیباست . سعدی . سر انگشت تحیر بگزد عقل بدندان چون تأمل کند آن صورت انگشت نما را. سعدی . نه من انگشت نمایم بهواداری کویت که تو انگشت نمایی و خلایق نگرانت . سعدی . ای که انگشت نمایی بکرم در همه شهر وه که در کار غریبان عجبت اهمالی است . حافظ. آن روز که مه شدی نمیدانستی کانگشت نمای عالمی خواهی شد. (از انجمن آرا). - انگشت نما گشتن ؛ مشهور شدن : بی ریاضت نتوان شهره ٔ آفاق شدن مه چو لاغر شود انگشت نما میگردد. صائب (ازآنندراج ). بگذر از نام که تا گل نکند رسوایی حاتم انگشت نما گشت که نامی دارد. سالک یزدی (از آنندراج ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود. بارز، ظاهر، جلي، رائع، واضح
کلمه "انگشتنما" به معنای "کس یا چیزی که به طور خاص جلب توجه میکند" یا "معرف" است و به دو بخش تقسیم میشود: "انگشت" و "نما". در اینجا به برخی از قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نحوه نوشتن: "انگشتنما" به صورت چسبیده و با خط تیره نوشته میشود. خط تیره به این دلیل است که این کلمه یک واژه مرکب است.
جنس و جمع: این کلمه مذکر است و برای جمع آن میتوان از "انگشتنماها" استفاده کرد.
نقطهگذاری: اگر این کلمه در وسط جمله بیاید، نباید نقطهای بعد از آن قرار گیرد مگر اینکه نیاز به قطع کلام باشد.
استفاده در جملات:
میتوان از "انگشتنما" در جملات به عنوان اسم استفاده کرد.
مثال: "این کار او واقعاً انگشتنما بود."
معانی و کاربردها: در غیر از معنای اصلی، ممکن است در مکالمات غیررسمی به طور کنایهآمیز به کسی که در جمع توجه جلب کرده باشد، اطلاق شود.
اگر سوال دیگری در مورد این کلمه یا موضوعات مرتبط دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!