جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: براق . [ ب ُ ] (ص ) براغ .نرم و درخشان و انبوه موی ، و آن صفتی است گربه را. - براق شدن ؛ گشودن و ستیخ کردن گربه موی گردن را بگاه جنگ . - || گشودن و ستیخ کردن خروس و جز آن پرهای گردن را بگاه جنگ . (یادداشت مؤلف ). - || آماده شدن آدمی برای نزاع و جنگ و پیکار کردن با حالتی شبیه خروس و گربه بگاه جنگ . - براق شدن بسوی کسی ؛ بخشم چون گربه بجانب کسی با موهای افراشته یازیدن . (یادداشت مؤلف ). با خشم و غضب بسوی کسی متوجه شدن . - گربه ٔ براق ؛ گربه ای که موی بلند دارد خاصه بر گردن و این ممدوح و مطلوب گربه بازان است . (یادداشت مؤلف ). گربه ای که پشم بدنش خاصه در گردن بیش از سایر گربه ها است . تابان، درخشان، روشن، ساطع، شفاف، متلالي، مشعشع تار، تيره، كدر، مات shiny, sleek, glossy, shining, splendid, silvery, flossy, aglow, nitid, relucent, sheeny, silken, shine براق، بهيج، مشرق، لامع parlak brillant glänzend brillante brillante زرق و برق دار، پرنور، صیقلی، افتابی، صاف، نرم، چرب و نرم، خوش نما، جلا دار، تابناک، تابش دار، بارقه دار، پر زرق و برق، عالی، با شکوه، باجلال، غرا، سیمین، نقره فام، سفید، شبیه ابریشم خام، در حال اشتعال، مشتعل و فروزان، در حالت هیجان، منعکس کننده نور، متشعشع، نور افشان، ابریشمی، ابریشم پوش، حریری
کلمه "براق" در زبان فارسی به معنی درخشان و تابان است و میتواند به صورتهای مختلفی در جملات استفاده شود. در ادامه برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شدهاند:
استفاده در جملات:
"این سنگ براق است."
"چشمهایش براق و درخشان بودند."
نکات صرف و نحو:
"براق" میتواند به عنوان صفت استفاده شود و معمولاً قبل از اسم میآید: "کتاب براق."
همچنین میتواند به عنوان اسم نیز به کار رود: "آن براق من را یاد روزهای قدیم میاندازد."
قواعد نوشتاری:
حروف "ب" و "ر" و "ا" و "ق" در نوشتار جدا و بدون فاصله نوشته میشوند.
در نوشتن کلمات باید به تلفظ صحیح آنها توجه کرد تا از اشتباهات املایی جلوگیری شود.
ترکیب با دیگر کلمات:
"براق" میتواند با سایر کلمات ترکیب شود تا معانی جدیدی ایجاد کند، مانند "براقکننده" یا "براقشدن".
جملات توصیفی:
برای توصیف ویژگیها میتوان از جملات توصیفی استفاده کرد: "این خودرو با بدنه براق خود نظرها را جلب کرد."
تحلیل این کلمه و استفاده صحیح از آن در جملات میتواند به غنای نوشتار و گفتار فارسی کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "براق" در جملات مختلف آورده شده است:
چراغهای براق خیابان در شب نور زیادی پخش میکنند.
این جواهرات با سنگهای قیمتی براق طراحی شدهاند.
سطح ماشین جدید او به اندازهای براق است که میتواند آسمان را منعکس کند.
موهای او در نور خورشید براق و درخشان به نظر میرسید.
کفپوش براق اتاق نشیمن حس لوکسی به فضا میدهد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: زرق و برق دار، پرنور، صیقلی، افتابی، صاف، نرم، چرب و نرم، خوش نما، جلا دار، تابناک، تابش دار، بارقه دار، پر زرق و برق، عالی، با شکوه، باجلال، غرا، سیمین، نقره فام، سفید، شبیه ابریشم خام، در حال اشتعال، مشتعل و فروزان، در حالت هیجان، منعکس کننده نور، متشعشع، نور افشان، ابریشمی، ابریشم پوش، حریری
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر