license
98
1667
100
معنی کلمه برهنه شدن
معنی واژه برهنه شدن
معنی:
برهنه شدن . [ ب ِ رَ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عریان شدن . لخت شدن . انحسار. انسراح . انکشاف . تجرد. تعری . تکشف . حسور. عری . کشاط :
چو زو بازگشتم تن روشنم
برهنه شد از نامور جوشنم .
فردوسی .
بسیار برهنگان دیدم پس از پوشیده شدن تن ، و پوشیدگان پیش از برهنه شدن که نماندند. (مرزبان نامه ). اعوار؛ برهنه شدن جای از سوار چنانکه بر وی زخم توان زدن . (تاج المصادر بیهقی ). جَلَع؛ برهنه فرج شدن . (از منتهی الارب ).
- برهنه شدن کمر از حلیه ٔ زر ؛ جدا شدن زیورهای کمر بسبب نوک سخت خارها :
کمرکشان سپه را جداجدا هر روز
کمر برهنه به منزل شدی ز حلیه ٔ زر.
فرخی .
- برهنه شده ؛ عریان . رود :
وآن کوه برهنه شده ازبرف نگه کن
افکنده پرندین سلبی بر کتف و دوش .
ناصرخسرو.
|| خالی شدن : جلا، جله ، جلهة؛ برهنه شدن پیش سر کسی از موی . (از منتهی الارب ).
- برهنه شدن سر ؛ بی کلاه شدن آن . بی تاج گشتن :
سرانجام بختش کند خاکسار
برهنه شود آن سر تاجدار.
فردوسی .
|| آشکار شدن : تسعسع؛ برهنه شدن دندان از لب . (از منتهی الارب ).
- برهنه شدن راز (روی پوشیده راز) ؛ آشکار شدن آن . برملا گشتن آن . فاش شدن آن . از پرده بدر افتادن آن :
همی گشت زآنگونه بر سر جهان
برهنه شد آن رازهای نهان .
فردوسی .
ببینیم تا چیست آغازشان
برهنه شود بی گمان رازشان .
فردوسی .
فرستاده چون پاسخ آورد باز
برهنه شد آن روی پوشیده راز.
فردوسی .
هم آنگه در دژ گشادند باز
برهنه شد آن روی پوشیده راز.
فردوسی .
|| بی برگ شدن . بی بر شدن : تمشق ؛ برهنه شدن شاخ . (از منتهی الارب ). || بی غلاف شدن . از غلاف بدر آمدن :
در ظل فتح یابد عالم لباس امن
چون شد برهنه چهره ٔ خورشیدوار تیغ.
مسعودسعد.
اختراق ؛ برهنه شدن شمشیر. (از منتهی الارب ).معنی برای کلمه برهنه شدن پیدا نشد.
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
616
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "برهنه شدن" عبارت است از فعل "برهنه" به معنای عریان یا بدون پوشش و فعل "شدن" که به معنای تبدیل شدن یا به حالت جدید درآمدن است. در حوزه قواعد نگارشی و زبان فارسی، نکات زیر را میتوان در مورد این ترکیب بیان کرد:
-
تطابق جنس و عدد: در جملههایی که از این عبارت استفاده میشود، باید به جنس و عدد فاعل توجه کرد. مثلاً:
- مرد برهنه شد.
- زن برهنه شد.
- افراد برهنه شدند.
-
استفاده از قید: امکان اضافهکردن قیدهایی برای توصیف وضعیت برهنه شدن وجود دارد. مانند:
- او به آرامی برهنه شد.
- او ناگهان برهنه شد.
-
زمان بندی: فعل "شدن" میتواند در زمانهای مختلف صرف شود، که به معنای برهنه شدن در زمانهای گذشته، حال و آینده اشاره دارد:
- او برهنه شد. (گذشته)
- او برهنه میشود. (حال)
- او برهنه خواهد شد. (آینده)
-
جملات توصیفی: میتوان از این کلمه در جملات توصیفی یا بیانی نیز استفاده کرد:
- او در تابستان برهنه شد تا از آفتاب لذت ببرد.
- برهنه شدن در برخی فرهنگها نماد آزادی است.
- ضربالمثلها و اصطلاحات: توجه به استفادههای فرهنگی و ادبی مختلف از این کلمه در ضربالمثلها یا ادبیات میتواند مفید باشد.
اینگونه قواعد و نکات میتوانند به شما در استفاده صحیح و موثر از کلمه "برهنه شدن" کمک کنند.
لغتنامه دهخدا
جعبه لام تا کام
وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.
تبلیغات توضیحی
عرشیان از کجا شروع کنم ؟تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر
تبلیغات تصویری