جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

touch  |

بزند

معنی: بزند. [ ب َ زِ ] (اِ) گیاهی خوشبوی بهاری .(شرفنامه ٔ منیری ). || بستان . (مفاتیح ).
352 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 63
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
touch | hit , beat , slap , strike , imprint , knock , cut , shoot , mallet , play , pound , poke , ding , tie , stroke , pummel , bop , clout , pulsate , smite , inject , whack , amputate , attain , bruise , bunt , chap , clobber , cut off , drub , fly , frap , get , haze , lam , lop , nail , pop , put on , slat , snip , sound , throb , thwack , belt , spray
عربی
لمس | اتصال , مس , أثر , صلة , مسحة , هيئة , ضربة خفيفة , طابع , ضربة في الرياضة , لمسة , هذب , جس , حرك المشاعر , أثر في , أصاب الهدف , وصل , توقف , دخل في علاقة , مس مسا خفيفا , وضع المسات الأخيرة , استلف , ضرب ضربا خفيفا , تعلق , أثار الشفقة , إرتبط بعلاقة مع , تعرض للموضوع , يلمس

واژگان مرتبط: زدن، لمس کردن، دست زدن به، پرماسیدن، رسیدن به، متاثر کردن، خوردن، خوردن به، اصابت کردن، به هدف زدن، کتک زدن، کوبیدن، تپیدن، چوب زدن، شلاق زدن، با کف دست زدن، تپانچه زدن، ضربه زدن، اعتصاب کردن، خطور کردن، ضرب زدن، نشاندن، مهر زدن، منقوش کردن، گذاردن، بد گویی کردن از، بهم خوردن، ضربات متوالی و تند زدن، بریدن، برش دادن، قطع کردن، کم کردن، پاره کردن، رها کردن، پرتاب کردن، جوانه زدن، درکردن، گلوله زدن، چکش زدن، بازی کردن، نواختن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، ساییدن، ارد کردن، بصورت گرد در اوردن، با مشت زدن، بهم زدن، هل دادن، سیخ زدن، سقلمهزدن، کنجکاوی کردن، با چکش زدن، با شدت زدن، گره زدن، تساوی بستن، نوازش کردن، سرکش گذاردن، له کردن، دمیدن، برخورد کردن، تصادم کردن، وصله کردن، تکان دادن، جهند کردن، بضربان افتادن، شکست دادن، شکستن، کشتن، ذلیل کردن، تزریق کردن، اماله کردن، سوزن زدن، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، محکم زدن، تسهیم کردن، جدا کردن، قطع اندام کردن، رسیدن، دست یافتن، نائل شدن، بدست اوردن، کبود شدن، کبود کردن، کوفته شدن، الک کردن، توپ زدن، انتخاب کردن، شکاف دادن، ترکاندن، خشکی زدن، محروم کردن، پرواز کردن، پریدن، پرواز دادن، افراشتن، پراندن، سفت بستن، سفت کشیدن، محکم بستن، فراهم کردن، کسب کردن، تهیه کردن، سرزنش کردن، گرفته بودن، بستوه اوردن، فرار کردن، هرس کردن، با تنبلی حرکت کردن، سرشاخه زدن، چیدن، شلنگ برداشتن، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، ترکیدن، بی مقدمه اوردن، بی مقدمه فشار اوردن، پوشیدن، انجام دادن، تحمیل کردن، وانمود شدن، پرتاب شدن، قیچی کردن، پشم چیدن، بسرعت قاپیدن، کش رفتن، صدا کردن، به نظر رسیدن، صدا دادن، بنظر رسیدن، لرزیدن، تپش داشتن، پر کردن، با چوب پهن کتک زدن، بستن، محاصره ردن، با شدت حرکت یا عمل کردن، پاشیدن، افشاندن، سمپاشی کردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری