جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

baš
bash  |

بش

معنی: بش . [ ب ِ ] (حرف اضافه + ضمیر) (در تداول عوام ) به او، به وی : کاغذ را بش دادم .
476 | 0
مترادف: 1-صفت 2- ديم 3- بسيم، تازهرو، خوشبرخورد 4- خوش 5- خوشمره، لذيذ 6- بست، بند 7- يال، كاكل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [قدیمی]
مختصات: (بَ) ( اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 302
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
bash
ترکی
olmak
فرانسوی
être
آلمانی
sei
اسپانیایی
ser
ایتالیایی
essere
عربی
سحق | ضرب بعنف , ضربة عنيفة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بش" در زبان فارسی به تنهایی معنای خاصی ندارد و به عنوان یک واژه مستقل به کار نمی‌رود. اما در برخی موارد به صورت بخشی از کلمات یا ترکیب‌ها به کار می‌رود. اگر منظورتان از "بش" یکی از موارد زیر است، لطفاً بیشتر توضیح دهید:

  1. بش به معنی «بشری» و در ترکیب‌هایی مانند "بشرت" و "بشر" استفاده می‌شود.
  2. بش از کلمه ای دیگر مانند «بشارت» یا «بشر» به کار رفته است.

همچنین اگر منظور شما نوع نگارش یا قاعده خاصی در گرامر و نگارش فارسی است که مرتبط با "بش" است، لطفاً مشخص کنید تا بتوانم بیشتر کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. بش از آنکه به سفر برویم، باید همه چیز را آماده کنیم.
  2. او بش است که همیشه در مواقع نیاز به کمک می‌آید.
  3. بش یار مهربانش همیشه در کنار اوست و او را حمایت می‌کند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری