جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بش . [ ب ِ ] (اِ) لغتی است هندی و درپهلوی وش و در اوستایی وِیش بمعنی زهر، بسیار بکار رفته . (یشتها ج 1 حاشیه ٔ ص 275). حکیم مؤمن آرد: بیش به هندی بش نامند و او بیخیست منبت او بلاد چین و کوهیکه هلاهل نامند و لهذا زهر هلاهل عبارت از اوست و اوسریعالنفوذتر از سم افعی است و قلیل اقسام او کمتر از دو ساعت قاتل است و در بلاد هند نیز اقسام او میباشد... (تحفه ٔ حکیم مؤمن ص 60). و رجوع به بیش شود. 1-صفت
2- ديم
3- بسيم، تازهرو، خوشبرخورد
4- خوش
5- خوشمره، لذيذ
6- بست، بند
7- يال، كاكل bash سحق، ضرب بعنف، ضربة عنيفة olmak être sei ser essere
کلمه "بش" در زبان فارسی به تنهایی معنای خاصی ندارد و به عنوان یک واژه مستقل به کار نمیرود. اما در برخی موارد به صورت بخشی از کلمات یا ترکیبها به کار میرود. اگر منظورتان از "بش" یکی از موارد زیر است، لطفاً بیشتر توضیح دهید:
بش به معنی «بشری» و در ترکیبهایی مانند "بشرت" و "بشر" استفاده میشود.
بش از کلمه ای دیگر مانند «بشارت» یا «بشر» به کار رفته است.
همچنین اگر منظور شما نوع نگارش یا قاعده خاصی در گرامر و نگارش فارسی است که مرتبط با "بش" است، لطفاً مشخص کنید تا بتوانم بیشتر کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
بش از آنکه به سفر برویم، باید همه چیز را آماده کنیم.
او بش است که همیشه در مواقع نیاز به کمک میآید.
بش یار مهربانش همیشه در کنار اوست و او را حمایت میکند.