جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

beh
to  |

به

معنی: به . [ ب ِه ْ ] (ص ) در ایرانی باستان «وهیه » (اوستا «ونگه ، وهیه » .«بارتولمه ص 1405» نیز «وهو» صفت است بمعنی خوب و نیک و به . «بارتولمه ص 1395». سانسکریت «وسو» ، پارسی باستان «وهو» ، پهلوی «وه » . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). خوب و نیک . (برهان ). خوب و نیک و پسندیده . (انجمن آرا) (آنندراج ). بهتر. نیکوتر. خوبتر :
قند جداکن از اوی دور شو از زهروند
هرچه به آخر بِه است جان ترا آن پسند.
رودکی .
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
ز پیش لاله بکف برنهاده بِه ْ زیغال .
رودکی .
باده خوریم اکنون با دوستان
زآن که بدین وقت می آغرده به .
خفاف .
گمان برده کش گنج بر استران
بود بِه ْ چو بر پشت کلته خران .
ابوشکور.
زدن مرد را تیغ بر تار خویش
بِه ْ از بازگشتن ز گفتار خویش .
ابوشکور.
نگر ز سنگ چه مایه بِه است گوهر خرد
ز خستوانه چه مایه بِه است شوشتری .
معروفی .
ای پسر جور مکن کارک ما دار بساز
بِه ْ از این کن نظر و حال من و خویش بهاز.
قریعالدهر.
ملوک زمان را کدامین ذخیره
بِه ْ از ذکر باقیست ز ایام فانی .
فریدون العکاشه .
ز زال گرانمایه داماد بِه ْ
نباشد همی داند از که و مه .
فردوسی .
همی گفت هر کس که مردن بنام
بِه از زنده دشمن بدو شادکام .
فردوسی .
خاری که بمن درخلد اندر سفر هند
بِه ْ چون بحضردر کف من دسته ٔ شب بو.
فرخی .
بر در تو صد ملک و صد وزیر
بِه ز منوچهر و بِه از کیقباد.
فرخی .
باﷲ نزدیک من ، بِه زین سوگند نیست
کز همه دیوان ملک دودبرآرد بهم .
منوچهری .
نیست یک تن بمیان همگان ایدر بِه ْ
اینچنین زانیه باشد بچه ٔ اهرمنی .
منوچهری .
بمردن به آب اندرون چنگلوک
بِه از رستگاری به نیروی غوک .
عنصری .
نه از اندوه تو سودی فزاید
نه از تیمار تو فردا بِه آید.
(ویس و رامین ).
چو امید داری نباشم بدرد
که امید نیکو بِه از پیشخورد.
اسدی .
احمد بگریست و گفت بِه از این می باشد که خداوند میاندیشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354).
آن بِه ْ که نگویی چو ندانی سخن ایراک
ناگفته بسی بِه ْ بود از گفته ٔ رسوا.
ناصرخسرو.
نه کمتر شوند این چهار و نه افزون
نه هرگز بدانند بِه ْ را ز بدتر.
ناصرخسرو.
هرچه بر لفظ پسندیده ٔ او رفت و رود
پادشاهان جهان را بِه از آن نیست تحف .
سوزنی .
ای مه به هنرمندی از صاحب و از صابی
وی بِه ْ به جوانمردی از حاتم و ازافشین .
سوزنی .
سخن بِه ْ است که ماند ز مادر فکرت
که یادگار هم اسمانکوتر از اسما.
خاقانی .
حاصل دنیا که یکی طاعت است
طاعت کن کز همه بِه ْ طاعت است .
نظامی .
لطفت به کدام ذره پیوست دمی
کان ذره بِه ْ از هزار خورشید نشد.
(از ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول ص 270).
هست تنهایی بِه از یاران بد
نیک چون با بد نشیند بد شود.
مولوی .
اسب تازی اگر ضعیف بود
همچنان از طویله ای خر بِه ْ.
سعدی .
نادان را بِه ْ از خاموشی نیست ... و گر این مصلحت بدانستی نادان نبودی . (گلستان ).
چون نداری کمال و فضل آن بِه ْ
که زبان در دهان نگه داری .
سعدی .
اگرچه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان بِه ْ.
حافظ.
دی عزیزی گفت حافظ می خورد پنهان شراب
ای عزیز من گناه آن بِه ْ که پنهانی بود.
حافظ.
- امثال :
بِه از راستی در جهان کار نیست .
فردوسی .
حدزده بِه ْ بود که بیم زده .
سنایی .
صحبت نیک را ز دست مده
که و مه به شود ز صحبت بِه ْ.
سنایی .
دلی آسان گذار از کشوری بِه ْ .
(ویس و رامین ).
بداندیش شاه جهان کشته بِه ْ .
فردوسی .
راز دوست از دشمن نهان بِه ْ .
سعدی .
بِه است از روی نیکو نام نیکو .
(ویس و رامین ).
به از روی خوب است آواز خوش .
سعدی .
با ما بِه ْ از این باش .
- به روزگار ؛ خوشبخت . آنکه دارای روزگار خوب باشد :
به رستم چنین گفت پس شهریار
که ای نیک پیوند بِه ْروزگار.
فردوسی .
مبادا که بیدادگر شهریار
بود شاد بر تخت و بِه ْروزگار.
فردوسی .
... ادامه
580 | 0
مترادف: 1- خوب، نيكو، نيك 2- بهي، سفرجل
متضاد: بد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [پهلوی: vēh] [قدیمی]
مختصات: (بِ) [ په . ] (ص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: حرف اضافه
آواشناسی: be
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 7
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
to | in , on , into , at , against , quince , quincunx , ac- , ad- , Bah! , Oh!
ترکی
İle
فرانسوی
À
آلمانی
zu
اسپانیایی
a
ایتالیایی
a
عربی
ل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "به" در زبان فارسی دارای کاربردها و قواعد خاصی است که شامل موارد زیر می‌شود:

  1. حروف اضافه:

    • "به" به عنوان حرف اضافه برای نشان دادن جهت یا مقصد به کار می‌رود. مثلاً:
      • به خانه رفتم.
      • به مدرسه بروید.
  2. حالت توصیفی:

    • "به" در برخی جملات برای بیان حالت یا توصیف به کار می‌رود. مثلاً:
      • این کتاب به من کمک کرد.
  3. ارتباط با فعل:

    • "به" معمولاً با افعالی مانند "رفتن"، "دادن"، "نمودن" و "کردن" ترکیب می‌شود تا معنی کامل‌تری ارائه دهد. مثلاً:
      • به او کمک کردم.
      • به شما می‌گویم.
  4. استفاده در اصطلاحات و عبارات:

    • "به" در بسیاری از عبارات و اصطلاحات فارسی کاربرد دارد. مثلاً:
      • به خاطر (به دلایل)
      • به علاوه (علاوه بر)
  5. تفاوت با "در":

    • در مواردی که "به" به معنی "در" نیست، استفاده از "در" ممکن است نادرست باشد. مثلاً:
      • به کسی گفت (به جای در کسی گفت).
  6. نقش معنایی:
    • "به" می‌تواند نقشی معنایی داشته باشد که در جملات مختلف بسته به زمینه متفاوت است.

در نهایت، توجه به بافت جملات و نحوه‌ی استفاده "به" در آن‌ها برای درک کامل‌تر این کلمه ضروری است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "به" در جمله آورده شده است:

  1. من به کتابخانه می‌روم.
  2. او به دوستم زنگ زد.
  3. ما به جشن تولد دعوت شدیم.
  4. این هدیه به تو تعلق دارد.
  5. معلم به سوالات دانش‌آموزان پاسخ داد.
  6. آنها به سفر به شمال برنامه‌ریزی کردند.
  7. من به موسیقی زیبا گوش می‌دهم.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوال خاصی دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: برای، در، در برابر، نزد، پیش، از، با، بر حسب، توی، در ظرف، بر، بر روی، روی، در روی، نسبت به، بسوی، در میان، بطرف، سر، در نتیجه، نزدیک، علیه، در مقابل، ضد، درخت به، شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور، ارایش پنج تایی گل یا برگ گیاه، علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر، اوه، ها، وه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری