جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

valueless  |

بی قیمت

معنی: بی قیمت . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + قیمت )بی بها و بی قدر و بی ارز. (ناظم الاطباء) :
گنده و بی قیمت و دون و حقیر
ریش همه گوه و تنش پرکلخج .
عماره .
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دوزلفش بازار شاهبوی .
رودکی .
چرا این سنگ بی قیمت همه پاک
نشد بیجاده و یاقوت احمر.
ناصرخسرو.
مرد مخوان هیچ و بتش خوان ازآنک
چون بت با قامت وبی قیمت است .
ناصرخسرو.
سنگ بی قیمت اگر کاسه ٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود.
سعدی .
شرم آید از بضاعت بی قیمتم ولیک
در شهر آبگینه فروش است و جوهری .
سعدی .
کسان بچشم تو بی قیمتند و کوته قدر
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.
سعدی .
بی طلب زنهار بر خوان کسی مهمان مشو
گوهر بی قیمتی ریگ ته دندان مشو.
صائب .
رجوع به قیمت شود. || گرانمایه . (ناظم الاطباء). کالای بیش قیمت . (آنندراج ). رجوع به قیمت شود.
... ادامه
571 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 562
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
valueless | price
عربی
عديم القيمة | تافه

واژگان مرتبط: بی ارزش، بی بها، بی اهمیت

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری