جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بی نظیر. [ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + نظیر) بی مثل .بی مانند. نادر. بی همتا. (ناظم الاطباء) : ای بی قیاس و دولت تو چون تو بی قیاس ای بی نظیر و همت تو چون تو بی نظیر. منوچهری . علم علی نه قال و مقال است عن فلان بل علم او چو در یتیم است بی نظیر. ناصرخسرو. بی نظیر و ملی آن بود که گشتند بقهر عمرو و عنتر بسر تیغش خاشی و حسیر. ناصرخسرو. مزیت و رجحان این پادشاه دیندار در مکارم خاندان مبارک و فضائل ذات بی نظیر بر پادشاهان عصر... (کلیله و دمنه ). به اصل و نسل و شرف زین و فخر هر شمسی وی است از همگان بی نظیر و بی مانند. سوزنی . در حسن صورت بی مثل بود و در لطف هیأت بی نظیر. (سندبادنامه ص 149). باطراوت جوانی و مقتبل شباب در اقران و اتراب خویش بی نظیر است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 357). در صناعت بی نظیر و در عبارت مشارالیه . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 255). چون صبح به مهر بی نظیر است چون مهر به کینه شیرگیراست . نظامی . بر که پناهیم تویی بی نظیر در که گریزیم تویی دستگیر. نظامی . جوان گر بدانش بود بی نظیر نیاز آیدش هم بگفتار پیر. نظامی . گر من سخن بگویم در وصف روی و مویت آیینه ات بگوید پنهان که بی نظیری . سعدی . در حسن بی نظیری در لطف بی نهایت در مهر بی ثباتی در عهد بی دوامی . سعدی . همی خرامد و عقلم بطبعمیگوید نظر بدوز که آن بی نظیر می آید. سعدی . برخ چو مهر فلک بی نظیر آفاق است بدل چه بودی اگر نیز مهربان بودی . حافظ. رجوع به نظیر و ترکیبات آن شود. unique, inimitable, unparalleled, unrivaled, unbeatable, unprecedented, unexampled, incomparable, nonpareil, inapproachable فريد، فريد من نوعه، فذ، لا نظير له، بديع، وحيد، لذيذ، فريدة من نوعها منحصر به فرد، فرد، یکتا، یگانه، بی همتا، غیر قابل تقلید، بی مانند، بی رقیب، غیر موازی، عالی، بی تا، شکست ناپذیر، مغلوب نشدنی، باخت ناپذیر، بی سابقه، جدید، غیر قابل مقایسه، غیر قابل قیاس، نزدیک نشدنی، بدون دسترسی
فريد|فريد من نوعه , فذ , لا نظير له , بديع , وحيد , لذيذ , فريدة من نوعها
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
واژه «بینظیر» در زبان فارسی به معنای «بدون نظیر» است و برای توصیف چیزی استفاده میشود که نمونه یا مشابهی ندارد.
قواعد نگارشی برای کلمه «بینظیر»:
فاصلهگذاری:
«بی» و «نظیر» باید به صورت جداگانه و بدون فاصله بین آنها نوشته شوند. بنابراین شکل صحیح آن «بینظیر» است.
نقطهگذاری:
در صورتی که «بینظیر» در انتهای جمله بیاید، باید بعد از آن نقطهگذاری مناسب انجام شود.
استفاده در جملات:
میتوان از این کلمه به عنوان صفت استفاده کرد. به عنوان مثال: «این طراحی واقعاً بینظیر است.»
ترکیب با دیگر کلمات:
«بینظیر» را میتوان با اسمهای مختلف ترکیب کرد: «بینظیرترین»، «بینظیری» و ...
جدا کردن واژه:
در نوشتار رسمی و ادبی، به هیچ عنوان نباید کلمه «بینظیر» دچار اختلال در نوشتار شود و باید به درستی و امانتدارانه بیان گردد.
مثالهای کاربردی:
«این فیلم بینظیر است و حتماً باید ببینید.»
«خدمات این رستوران بینظیر و فوقالعاده است.»
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و به طور مؤثر از کلمه «بینظیر» در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: منحصر به فرد، فرد، یکتا، یگانه، بی همتا، غیر قابل تقلید، بی مانند، بی رقیب، غیر موازی، عالی، بی تا، شکست ناپذیر، مغلوب نشدنی، باخت ناپذیر، بی سابقه، جدید، غیر قابل مقایسه، غیر قابل قیاس، نزدیک نشدنی، بدون دسترسی
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر