جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بی هنجار. [ هََ ] (ص مرکب ) (از: بی + هنجار) راهی که جاده نداشته باشد. (آنندراج ). بی راه . (ناظم الاطباء). رجوع به هنجار شود : چون دلیلان مخالفند بگرد زین کژآهنگ راه بی هنجار. اوحدی (از آنندراج ). || که راه و مقصد معنوی ندارد. که از اصولی پیروی نمی کند و در بیراهه همچون گمراه است . بی قاعده . بیراه . بیره . قاعده ندان : آنگهی مالدار بی هنجار مهر برلب نهاد چون مردار. سنایی . و او [ نوری ] آتش بدست گیرانیده بود و انگشتان او سیاه شده ، همچنان ناشسته نان میخورد. گفتم بی هنجار مردی است ... شیخ گفت دگر گویی که بی هنجار مردی است . (تذکرةالالیاء عطار). || ناهنجار : شید کافی سهمگین کو لنگ بی هنجار شد بر ره هموار او خس رست و ناهموار شد. سوزنی . - بی هنجارگوی ؛ که سخنان باطل و نادرست گوید. یاوه گوی : گفت مگر از بزرگان چه زاید؟ گفت ای خداوند چیزی زاید بی هنجارگوی خانه برانداز. (منتخب لطایف عبید زاکانی چ برلن ص 161). normal عادي، طبيعي، سوي، قياسي، صوري شكلي، عياري، سليم العقل، مستقر
کلمه "بیهنجار" یک واژه ترکیبی در زبان فارسی است که از دو جزء "بی" و "هنجار" تشکیل شده است. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد:
تک واژه یا ترکیب: "بیهنجار" به عنوان یک واژه بههمپیوسته و ترکیبی به کار میرود که به معنای عدم وجود هنجار یا قواعد مشخص است.
نوشتن به همراه همزه: در نوشتن این کلمه، "بی" و "هنجار" باید به هم متصل شوند و از هم جدا نوشته نشوند. بنابراین شکل صحیح آن "بیهنجار" است.
کاربرد: این واژه معمولاً در مباحث اجتماعی، فرهنگی و روانشناسی برای توصیف پدیدههایی که دارای قواعد یا هنجارهای مشخص نیستند، به کار میرود.
نکتههای واژگانی:
"بی" به معنای نبود یا عدم است.
"هنجار" به معنای قاعده، ضابطه یا قانونی است که باید رعایت شود.
با رعایت این نکات نگارشی و قواعدی، میتوانید از کلمه "بیهنجار" به درستی در متون خود استفاده کنید.