جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

بیدار شدن

معنی: بیدار شدن . [ ش ُ دَ] (مص مرکب ) از خواب برخاستن . (ناظم الاطباء). تیقظ.(ترجمان القرآن ). استیقاظ. (المصادر زوزنی ). سر از خواب برداشتن . سر برگرفتن از خواب . سر از خواب برکردن . سر از خواب تهی شدن . از خواب درآمدن :
چو از خواب گودرز بیدار شد
ستایش کنان پیش دادار شد.
فردوسی .
ز آواز او شاه بیدار شد
دلش زان سخن پر ز تیمار شد.
فردوسی .
چو بیدار شد رستم تیزچنگ
جهان دید بر شیر درنده تنگ .
فردوسی .
احمد بگفت یکشب در روزگار معتصم نیمشب بیدار شدم و هر چند حیلت کردم خوابم نیامد. (تاریخ بیهقی ).
بیدار شو از خواب و نگه کن که دگربار
بیدار شد این دهر شده بیهش و مدهوش .
ناصرخسرو.
در این میان کفشگر بیدار شد. (کلیله و دمنه ).
- بیدار شدن درخت ؛ شکوفه های خرد آوردن درخت در آخر زمستان و اوایل بهار. (یادداشت مؤلف ).
|| آگاه شدن و متنبه شدن و هوشیار شدن . (ناظم الاطباء). انتباء. تنبه . (المصادر زوزنی ) : ایشان را نمایند پهنای گلیم تا بیدار شوند از خواب . (تاریخ بیهقی ). چنین سخنان از برای آن می آورم تا خفتگان ... بیدار شوند. (تاریخ بیهقی ).
امروز پر از خواب و خمارست سر تو
آن روز شوی ای پسر از خواب تو بیدار.
ناصرخسرو.
بیدار شوز خواب و سوی مردمی گرای
یکبارگی مخسب همه عمر بر ستور.
ناصرخسرو.
- بیدار شدن فتنه ؛ پدید آمدن آشوب و غوغا. سر برداشتن فتنه :
شاه را خواب خوش نباید جفت
فتنه بیدار شد چو شاه بخفت .
سنائی .
- بیدار شدن مردم خفته از کسی ؛ براهنمایی وی از خوب برآمدن . هشیار شدن و متنبه شدن :
پر از بیم بودی گنهکار از او
شدی مردم خفته بیداراز او.
فردوسی .
- بیدار شدن مغز ؛ هشیار شدن :
ببوی سوختگان مغز ما شود بیدار
اگرچه همچو شرر خوابگاه ما سنگ است .
صائب .
... ادامه
866 | 0
مترادف: 1- از خواببرخاستن 2- آگاه شدن، متوجه شدن، واقف شدن، هشيار شدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 571
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
استيقظ | أيقظ , وعى , أدرك , نهض , يقظ , ساهد , متنبه , مستيقظ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بیدار شدن" به عنوان یک فعل مرکب در زبان فارسی دارای قواعد خاصی است. در ادامه به نکات مهم در مورد این کلمه و نگارش آن اشاره می‌کنم:

  1. تشکیل فعل مرکب: "بیدار شدن" از دو جزء تشکیل شده است: "بیدار" (صفت) و "شدن" (فعل). این نوع فعل نشان‌دهنده تغییر حالت یا وضعیت است.

  2. نحوه صرف فعل: این فعل را می‌توان در زمان‌های مختلف صرف کرد. برای مثال:

    • گذشته: بیدار شدم، بیدار شدی، بیدار شد
    • حال: بیدار می‌شوم، بیدار می‌شوی، بیدار می‌شود
    • آینده: بیدار خواهم شد، بیدار خواهی شد، بیدار خواهد شد
  3. استفاده در جملات: این فعل می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال:

    • صبح زود بیدار شدم.
    • او به محض اذان بیدار می‌شود.
  4. قواعد نگارشی:

    • عموماً در نگارش فارسی کلمات مرکب نباید با هم چسبیده نوشته شوند و بین اجزای آن‌ها باید فاصله وجود داشته باشد.
    • در نوشتن این فعل، صرفاً به کلمه "بیدار" و "شدن" توجه کرده و دقت کنید که در جملات به درستی از آن استفاده شود.
  5. نگارش صحیح: در تمامی موارد، شکل صحیح نوشتار "بیدار شدن" به همین صورت است و باید به این شکل ذکر شود.

با رعایت این نکات می‌توان از کلمه "بیدار شدن" به درستی در نوشته‌ها و مکالمات استفاده کرد.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری