جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

he went out  |

بیرون شد

معنی: بیرون شد. [ ش ُ ] (مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) خروج . بیرون شدن . خارج شدن : درآمد و بیرون شد؛ خروج و دخول :
زین یک نفس درآمد و بیرون شد حیات
بردیم روزنامه بدیوان صبحگاه .
خاقانی .
رجوع به برون شدن و بیرون شدن شود. || (اِ مرکب ) برون شد. بیرون شو. خروج . مقابل درآمد. دخول . مخرج . خرج . (منتهی الارب ). محل بیرون شد؛ مخرج امر. بیرون شد کار. حائز؛ مرد سرگشته که بیرون شد کار نداند. (یادداشت مؤلف ) : اگر بنده بیرون شد این کار بندیدی پیش خداوند در مجمعی بدان بزرگی چنین دلیری نکردی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 412). تا درآمد و بیرون شد ایشان از مضایق و دقایق سخن به چه وجه بوده است . (چهارمقاله ).
ره بیرون شد از عشقت ندانم
در هر دو جهان گوئی فراز است .
انوری .
خرس گفت پیش از آنکه کار از حد تدارک بیرون رود بیرون شد آن می باید طلبید. (مرزبان نامه ).مجیرالملک جز... و انقیاد بیرون شدی ندید. (جهانگشای جوینی ).
ز آنجا که فیض جام سعادت فروغ تست
بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم .
حافظ.
رجوع به برون شد شود.
... ادامه
557 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 572
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
he went out
عربی
لقد خرج

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری