جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

create  |

پدید آوردن

معنی: پدید آوردن . [ پ َ وَ دَ ] (مص مرکب ) پدید آوریدن ؛ ظاهر کردن . ظاهر ساختن . پیدا کردن . انشاء. تولید. ایجاد :
می آرد شرف مردمی پدید
و آزاده نژاد از درم خرید.
رودکی .
چنانکه چشمه پدید آورد گمانه ز سنگ
دل تو از کف تو کان زر پدید آرد.
دقیقی .
سرانجام کی خسرو آید پدید
پدید آورد بندها را کلید.
فردوسی .
ز چیزی که هرگز ندید و شنید
بدانش بیاورد آنرا پدید.
فردوسی .
یکی گفت و پرسید و دیگر شنید
نیاورد کس راه بازی پدید.
فردوسی .
درنگ آورد راستیها پدید.
فردوسی .
ز مرده تن زنده آری فراز
پدید آوری مرده از زنده باز.
اسدی .
ترا خدای ز بهر بقا پدید آورد
ترا ز خاک و هواو نبات و حیوان را.
ناصرخسرو.
آنست پادشه که پدید آورد
این اختران و این فلک اخضر.
ناصرخسرو.
ببارد ابر و جهد برق تا پدید آرد
ز خون دشمن بر خاک لاله ٔسیراب .
مسعودسعد.
نوح علیه السلام خفته بود و عورتش را باد ازجامه پدید آورد. (مجمل التواریخ والقصص ). دست روزگار غدار... در آن آب ... نقصانی پدید آورد. (کلیله و دمنه ).
|| بدست آوردن : همه روزه آن مرد مارگیر مارها را برداشته در شهر همی گردانید و بسبب آنها روزی خود پدید می آورد. (الف لیلة ولیله ).
|| پیدا کردن : تمنای من از احسان خلیفه آن است که دختر مرا پدید آورده برسولی سپارد و بسوی من بازفرستد. (الف لیلة و لیله ).
|| ممتاز و مشخص کردن :
می آزاده پدید آرد از بد اصل
فراوان هنر است اندرین نبید.
رودکی .
... ادامه
984 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: ( ~. وَ دَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 281
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
create | made
عربی
إنشاء صنع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پدید آوردن" از دو بخش "پدید" و "آوردن" تشکیل شده است. در زبان فارسی، این کلمه به معنی "به وجود آوردن" یا "ایجاد کردن" است و در جملات به عنوان فعل و به صورت جملات فعال و منفعل استفاده می‌شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. افعال ترکیبی: "پدید آوردن" یک فعل ترکیبی است و به همین دلیل باید توجه کرد که نحوه اتصال اجزای آن درست بیان شود.

  2. صرف و نحو: این فعل بسته به زمان و شخص می‌تواند صرف شود. به عنوان مثال:

    • من پدید آوردم
    • تو پدید آوردی
    • او پدید آورد
    • ما پدید آوردیم
    • آن‌ها پدید آوردند
  3. ترکیب با اسم و صفت: معمولاً "پدید آوردن" با اسامی و صفات مختلف ترکیب می‌شود. مثلاً می‌توان گفت "پدید آوردن آثار" یا "پدید آوردن ایده‌های جدید".

  4. استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. مثلاً:

    • او توانست یک پروژه بزرگ را پدید آورد.
    • این نویسنده، داستان‌هایی بی‌نظیر پدید آورده است.
  5. نکات نگارشی:
    • باید دقت کرد که در نگارش این کلمه، بین "پدید" و "آوردن" فاصله نیندازیم.
    • در استفاده از این کلمه در نوشتار رسمی، بهتر است از معادل‌های ساده‌تر یا توضیحات بیشتری برای فهم بهتر استفاده کرد.

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی از کلمه "پدید آوردن" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او با تلاش‌های مستمر خود توانست یک ایده نوآورانه را پدید آورد.
  2. هنرمند با استفاده از رنگ‌های مختلف، تصاویری زیبا را پدید آورد.
  3. این پروژه جدید امیدهای زیادی را برای اشتغال‌زایی در منطقه پدید آورد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری