جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

porru
saucy  |

پررو

معنی: پررو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) در تداول عامه ، بی شرم . سمج . بسیار بی شرم . سخت روی . دریده . وَقیح . وَقاح . سِترگ . شوخ . بی حیا. مقابل کم رو، محجوب ، خجل . شرمگین . شرمناک .
- امثال :
من کمرو بچه های محله پررو .
رجوع به امثال و حکم شود.
4436 | 0
مترادف: 1- بيآزرم، بيادب، بيحيا، بيشرم، چشمدريده، گستاخ، وقيح 2- ، جسور، مصر
متضاد: كمرو
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [مقابلِ کم‌رو] [عامیانه، مجاز]
مختصات: (ی )(پُ) (ص مر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: porru
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 408
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
saucy | cheeky , brassy , nervy , immodest , barefaced , flip , fresh , impudent , lippy , pert , presuming , pushing , bold-faced , brazen-faced , rude
ترکی
kaba
فرانسوی
grossier
آلمانی
unhöflich
اسپانیایی
brusco
ایتالیایی
maleducato
عربی
بذيء | وقح , أنيق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پررو" در زبان فارسی به معنای شخصی است که بی‌شرم و بی‌پروا باشد، و اغلب به صورت منفی به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحو و ساختار کلمه: "پررو" از ترکیب پیشوند "پر-" (به معنای "دارای") و ریشه کلمه "رو" (به معنای "چهره" یا "رو در روی کسی بودن") تشکیل شده است.

  2. نوشتار: این کلمه به صورت چسبیده نوشته می‌شود و نیازی به فاصله یا تغییر در نوشتار ندارد.

  3. نوع کلمه: "پررو" یک صفت است و می‌تواند به عنوان توصیف کننده شخصیت یا رفتار فرد به کار رود.

  4. قید تغییر معنی: استفاده از "پررو" در جملات می‌تواند با توجه به زمینه و نوع جمله، معانی مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال:

    • او به خاطر رفتار پررویش از جمع دوستانش طرد شد.
    • بچه‌ها به خاطر پررو بودنش نمی‌خواستند با او بازی کنند.
  5. نکات نگارشی: هنگام استفاده از "پررو" در متون، باید دقت کرد که با دیگر کلمات هماهنگ باشد و به درستی با سایر عبارات و جملات ترکیب شود.

  6. هم‌نشینی: "پررو" معمولاً با کلمات منفی دیگر همراه می‌شود، مانند "بد"، "نادرست"، و "بی‌شرمی".

  7. کاربرد عامیانه و رسمی: در زبان عامیانه این کلمه ممکن است به صورت طعنه‌آمیز یا شوخی به کار رود، در حالی که در زبان رسمی بیشتر به معنای واقعی و منفی‌اش اشاره دارد.

امیدوارم این نکات به شما در درک و استفاده بهتر از کلمه "پررو" کمک کند!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته، در اینجا چند مثال برای کلمه "پررو" در جملات آورده شده است:

  1. او همیشه در جمع دوستانش پررو و شاداب است و هرگز از بیان نظراتش دریغ نمی‌کند.
  2. بعضی از بچه‌ها به خاطر پررو بودنشان در مدرسه مشکلاتی برای معلم‌ها ایجاد می‌کنند.
  3. وقتی او با این پررویی درباره‌ی اشتباهاتش صحبت کرد، همه شگفت‌زده شدند.
  4. پررو بودن در بعضی مواقع می‌تواند به انسان اعتماد به نفس بیشتری بدهد، اما نباید از حد بگذرد.
  5. این بچه به خاطر پررو بودنش، همیشه در مرکز توجه قرار دارد.

اگر نیاز به جملات بیشتری دارید یا توضیحات بیشتری خواسته‌اید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: پر رو، دارای گونه های برامده، بیشرمانه، بی تدبیر، بدل، بی شرم، برنگ برنج، برنج مانند، پر رگ و پی، پر عصب، نیرومند، عصبانی، بی عفت، نا نجیب، روباز، تازه، شیرین، تر و تازه، تازه نفس، سبز، سرد، خیره، عاری از شرم، چشم سفید، خیره چشم، دارای لب اویزان، بی پرده، سالم وبا روح، غنچه دار، خود رای، خود سر، از خود راضی، دلیر، باپشتکار، با صورت برافروخته از غضب و خشم، یکنوع حرف درشت، سنگروی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری