جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پروانه . [ پ َرْ ن َ / ن ِ ] (اِخ )معین الدین کاشانی ملقب به پروانه یکی از عمال دولت مغول . آنگاه که غیاث الدین کیخسروبن کیقباد پادشاه سلجوقی (آسیای صغیر) مغلوب مغول شد هولاکو معین الدین پروانه ٔ کاشی را برای تمشیت آن سامان و اصلاح امور پسران غیاث الدین یعنی رکن الدین و عزالدین بقونیه فرستاد و چون سپس عزالدین بگریخت پروانه در سال 664 هَ . ق . رکن الدین را بفرمان ابقاخان بکشت و پسر چهارساله ٔ او را بنام غیاث الدین کیخسرو ثالث بتخت ملک نشانید و بموجب حکم ابقاخان راتق و فاتق امور آن مملکت گشت مادر کیخسرو را به حباله ٔ نکاح درآورد . مؤلف حبیب السیر گوید در سنه ٔ 649 هَ . ق . (ظ: 669) ملک ظاهر بندقدار (سلطان مصر) هوس ملک روم کرده ارکان دولت را در مصر به نیابت خویش بازداشت و با دو سه کس از خواص در لباس اختفا به روم شتافته مداخل و مخارج آن مملکت را بنظر احتیاط درآورد و به دارالملک خود بازگشته ایلچی نزد ابقاخان فرستاد وپیغام داد که ما جهت نظاره و تماشا به ولایت روم رفتیم و در دکان فلاطون طباخ خاتم خود را رهن مقداری طعام کردیم مطموع آنکه به ارسال آن حکم فرمایند ابقا ازکمال تهور و جرأت ملک ظاهر تعجب نموده قاصدی جهت این حال نزد معین الدین پروانه که در آن دیار به حکومت اشتغال داشت فرستاد و معین الدین انگشتری بندقدار رااز آن طباخ ستانده روان فرمود و بعد از آن بندقدار با لشکر بسیار بجانب بلاد روم نهضت نمود. روایت تاریخ وصاف آنکه این حرکت از وی بنابر استدعاء معین الدین پروانه بوقوع پیوست لاجرم بی کلفت محاربت بر آن مملکت مستولی گشت و قول یافعی آنکه میان بندقدار و لشکر تتار و روم محاربات اتفاق افتاده صورت ظفر و نصرت او را دست داد و روزی چند در آن ولایت به دولت و اقبال گذرانیده با غنائم بسیار به مصر بازگشت و چون ابقاخان بر کیفیت این حادثه خبر یافت عنان عزیمت به صوب روم تافت و بقول یافعی تیغ سیاست از نیام انتقام کشیده معین الدین پروانه را با دویست هزار مسلمان نمازگزار شهید کرد. و او مرید فخرالدین عراقی بود و جهت او در شهر توقات خانقاهی کرد. 1- اجازه، پته، جواز، حكم، فرمان، گواهي، مجوز
2- پره، ملخ
3- شبپره license, permit, butterfly, propeller, moth, fan, licensure, permission, pass, governor, billet, paper, licence, the butterfly رخصة، ترخيص، رخصة قيادة، إذن، حرية، فجور، فسق، جواز رخصة، إنحراف عن الشكل، منحه رخصة رسمية، أجاز kelebek le papillon der schmetterling la mariposa la farfalla جواز شغل، پروانه هواپیما وکشتی وغیره، بید، حشرات موذی، پنکه، بادزن، باد بزن، تماشاچی ورزش دوست، هیکل، اذن، رخصت، دستور، مرخصی، عبور، گذر، گذرگاه، رد، راه، فرماندار، حاکم، حکمران، سایس، طرفدار، ورقه جیره، یادداشت مختصر، اجازه نامه، مقاله، کاغذ، روزنامه، ورقه، ورق کاغذ
license|permit , butterfly , propeller , moth , fan , licensure , permission , pass , governor , billet , paper , licence , the butterfly
ترکی
kelebek
فرانسوی
le papillon
آلمانی
der schmetterling
اسپانیایی
la mariposa
ایتالیایی
la farfalla
عربی
رخصة|ترخيص , رخصة قيادة , إذن , حرية , فجور , فسق , جواز رخصة , إنحراف عن الشكل , منحه رخصة رسمية , أجاز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پروانه" در زبان فارسی معانی و کاربردهایی متفاوت دارد و میتواند به عنوان اسم از دیدگاه قواعد نگارشی و محتوایی مورد توجه قرار گیرد. در ادامه به برخی از نکات قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با واژه "پروانه" اشاره میکنم:
تقسیمبندی واژه:
پروانه میتواند به عنوان اسم خاص (مانند نام یک شخصیت یا موجود زنده) و اسم عام (به عنوان موجودی از خانواده بزرگان) به کار برود.
نقش واژه:
پروانه به عنوان اسم فاعل نیز استفاده میشود، مثلاً "پروانهای که در باغ پرواز میکند".
نحو جمله:
واژه "پروانه" میتواند نقشهای مختلفی در جملات ایفا کند. به عنوان مثال:
"پروانه در باغ گلهای زیبا پرواز میکند." (نقش فاعل)
"من پروانه را در باغ دیدم." (نقش مفعول)
جنس و شمار:
"پروانه" مادهای مؤنث است و برای جمع کردن آن از "پروانهها" استفاده میشود.
قواعد املایی و نگارشی:
هنگام نوشتار کلمه "پروانه"، باید حروف آن به درستی و بدون حذف و اضافه نوشته شوند.
در نوشتن جمله، توجه به نقطهگذاری و ساختار کلی جمله اهمیت دارد.
استفاده مجاز و نامجاز:
اسم پروانه باید دقیقاً در جملات استفاده شود و به دقت به کار برود. به عنوان مثال در داستانها و اشعار نیز میتوان به زیبایی از آن بهره برد.
استفاده ادبی:
کلمه "پروانه" ممکن است در متون ادبی و شعر به عنوان نماد عشق، زیبایی و آزادی به کار رود.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "پروانه" به طور مؤثر و درست در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "پروانه" در جمله آمده است:
پروانهها به زیبایی در باغ میرقصند و گلها را ملاقات میکنند.
در تابستان، پروانههای رنگارنگ به سختی میتوانند خود را از چشمان کودکان پنهان کنند.
پروانهها نماد آزادی و زیبایی هستند که در فرهنگهای مختلف مورد احترام قرار میگیرند.
وقتی به باغ رسیدیم، دیدیم که چند پروانه بر روی گلها نشستهاند.
او با دقت پروانههای کاغذی را درست کرد و به جشن تولد دوستانش هدیه داد.
اگر جملات بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظرتان است، لطفاً بفرمایید!