پشی
licenseمعنی کلمه پشی
معنی واژه پشی
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
312
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
push
عربی
دفع | ضغط , حملة , هجوم , حافز , جهد عنيف لبلوغ غاية , صد , روج , ناضل , شق طريقه , حشر , سرع , غرز , واصل , يدفع