جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پل . [ پ ِ ] (اِ) اشکلک خیمه و آن چوبکی باشد به مقدار چهار انگشت که ریسمانی بر کمر آن بندند و بدان بالا و پائین خیمه را بهم وصل کنند و آن به منزله ٔ گوی گریبان و تکمه ٔ کلاه باشد در خیمه . (برهان قاطع). پاچه بند (در خیمه و خرگاه ) . || چوبکی را گویند که طفلان ریسمانی بر میان آن بندند و در کشاکش آورند تا آوازی از آن ظاهر گردد و هر چیز را که ریسمان بر کمرش بندند و در کشاکش آورند تا بانگ کند پل گویند. (برهان قاطع). گرده چوب یا چوب یا چرمی که بچه ها ریسمان ازمیانش گذرانده به کشاکش آورند تا بچرخد و آواز کند.یله . پهنه . گردا. فرموک . فرنک . چرخوک . فَرفَر. فَرفَروک . فِرفِره . بادفر. بادبر. لابو. گردنا. بادفرا. بادفره . بادافرا. بادافراه . بادافره . شیربانگ . بادپر.بادفرنک . دوّامه . || چوبی است به مقدار یک وجب یا کمتر و هر دو سرآن را تیز کنند و بدان بازی کنند به این طریق که آن را بزمین گذارند و چوبی دیگر به مقدار سه وجب بر دست گیرند و بر یکسر آن زنند تا از زمین بلند شود و دروقت برگشتن بر کمر آن زنند تا دور رود و عرب آن را قُله گویند. (برهان قاطع). دولک . در بازی الک دولک . جسر، خدك، قنطره bridge, pons, superelevation جسر، شىء كشكل الجسر، جسر النظارتين، مشط العود، بريدج لعبة ورق، أقام جسر، نسف جسوره، كوبري köprü pont brücke puente ponte برامدگی بینی، بازی ورق، پل دماغی، ارتفاع زیاد، درجه ارتفاع، درجه بلندی
جسر|شىء كشكل الجسر , جسر النظارتين , مشط العود , بريدج لعبة ورق , أقام جسر , نسف جسوره , كوبري
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
واژه "پل" در زبان فارسی به معنای ساختاری برای عبور از روی رودخانهها، درهها و دیگر موانع است. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و توجهات مربوط به استفاده از کلمه "پل" اشاره میشود:
نقطهگذاری: اگر "پل" در میانه یک جمله قرار گیرد، باید قواعد نقطهگذاری مناسب رعایت شود. به عنوان مثال:
"او از پل عبور کرد و به طرف دیگر رفت."
حروف اضافه: کلمه "پل" معمولاً با حروف اضافه، مانند "از"، "به"، "بر"، و "در" استفاده میشود:
"او از روی پل گذشت."
"این پل به شهر دیگری متصل میشود."
جمعسازی: "پل" به صورت "پلها" جمع بسته میشود:
"در این منطقه پلها زیادی ساخته شده است."
توصیف: میتوان "پل" را با صفات توصیف کرد:
"پل بزرگ" یا "پل قشنگ".
قواعد تلفظ: در مکالمات کلامی، تلفظ درست کلمه اهمیت دارد و باید به صورت واضح ادا شود.
جملات تعبیری: "پل" میتواند در جملات تعبیری و مجازی نیز به کار رود:
"او برای ما پل ارتباطی شد."
استفاده مجازی: همچنین میتوان "پل" را به صورت مجازی و به معنی واسطه یا ارتباطدهنده میان دو چیز یا مفهوم استفاده کرد:
"او پل میان دو فرهنگ متفاوت است."
با رعایت این قواعد، میتوانید به درستی و با نثر روان از کلمه "پل" در نگارشهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در ادامه چند مثال برای استفاده از کلمه "پل" در جمله آمده است:
پل جدیدی که بر روی رودخانه ساخته شده، ترافیک را به شدت کاهش داده است.
ما تصمیم گرفتیم به پارک برویم و از پل زیبای پارک عکس بگیریم.
در سفرمان به اصفهان، پل خواجو یکی از مکانهای زیبایی بود که بازدید کردیم.
بچهها در کنار پل بازی میکردند و از آب بازی لذت میبردند.
این پل با طراحی خاص خود، یکی از جاذبههای گردشگری شهر به شمار میرود.
اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: برامدگی بینی، بازی ورق، پل دماغی، ارتفاع زیاد، درجه ارتفاع، درجه بلندی