جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پیر. [ ی ِ ] (اِخ ) پتروس . پطرس . یکی از حواریون است ، برادر آندریاس از اصحاب حضرت عیسی علیه السلام .وی بصید ماهی اشتغال داشته و نام اصلی وی شمعون بوده است ، و آن حضرت ویرا به کفاس که در زبان عبری بمعنی سنگ میباشد، مسمی فرمود، پس رومیان این کلمه را بزبان خود ترجمه کرده پتروس نامیدند و فرانسویها بشکل پیر و بهمان معنی استعمال نمودند. هنگام توقف حضرت مسیح در میان انبوه مردم پشت سر آن حضرت روان میشد چون هواخواهیش را معلوم کردند برای رهائی از چنگ خرده گیران در موقع انکار آمد و گفت : من اصلاً ویرا نمیشناسم این گناهش بخشیده شد، و در عالم رؤیا از طرف آن جناب مأمور به نشر نصرانیت گردید و بمقام خلافت نایل گشت ، پس با کمال جدیت به نشر و ترویج دین مسیح پرداخت تا آنجا که در یک روز در بیت المقدس سه هزار تن را ارشاد کرد، و معبد انطاکیه را تأسیس نمود و مدتی درآناطولی به نشر دین و هدایت و موعظه مشغول بود، بسال 42 م . بروم رسید، بعدها چند بار به مشرق زمین سفر کرد، و در سال 52 در محفل روحانیان نصاری منعقده در قدس حضور یافت ، و بسال 65 به روم عودت نمود و در زمره ٔ مسیحیان از طرف نرون تعقیب و توقیف شد و پس از 8 ماه با پاولوس یکجا بخاچ وارون مصلوب و معدومش کردند،بعدها بر مدفن وی بزرگترین معبد جهانی را بنا کردندکه بکلیسای سنت پیر یا سان پترو معروف شده است . وی را مؤسس مسند پاپی میدانند و روز 29 حزیران را به احترام او روز تعطیل میشمارند. (قاموس الاعلام ترکی ). 1- جاافتاده، سالخورده، سالديده، سالمند، كهنسال، مسن، معمر
2- پاتال، فرتوت، ناتوان
3- ابدال، اوتاد، خضر، شيخ، قديس، قطب، مراد، مرشد
4- پيشوا، قايد 1- برنا، جوان
2- مريد old, aged, ancient, senescent, senile, gray, doddering, hoar, worm-eaten, preceptor, master, oldster قديم، عجوز، عتيق، شيخ، خبير، طاعن في السن، شيخ طاعن في السن، مزمن، الطاعن، شيخ عجوز eskimiş vieux alt viejo vecchio قدیمی، کهنه، عتیق، گذشته، سالار، باستانی، کهن، پارینه، وابسته به پیری، خرف، خاکستری، سفید، سفید مایل بخاکستری، سفید شونده، کودن، سفید مایل به خاکستری، کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده، بی ارزش، مربی، معلم، استاد، ارباب، سرور، صاحب، کارفرما، پیر مرد
قديم|عجوز , عتيق , شيخ , خبير , طاعن في السن , شيخ طاعن في السن , مزمن , الطاعن , شيخ عجوز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پیر" در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و بسته به موقعیتی که در آن قرار دارد، میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. در اینجا به نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
1. به عنوان صفت:
معنی: کلمه "پیر" به معنای «کسی که سن بالایی دارد» یا «سالخورده» است.
نکته نگارشی: این کلمه معمولاً به عنوان صفت قبل از اسم (مثل "مرد پیر" یا "زن پیر") به کار میرود.
2. درباره استفادههای مجازی:
معنی مجازی: "پیر" در برخی متون به معنای تجربه یا کهنگی هم میتواند به کار رود (مثلاً در اشعار یا ادبیات).
نکته: در این موارد، ممکن است صورتهای دیگر کلمه نیز استفاده شوند، مانند "پیر خرد" یا "پیر عشق"، که نیاز به توجه به زمینه و مفهوم دارند.
3. نکات گرامری:
جمع و مؤنث: جمع "پیر" در زبان فارسی "پیران" یا "پیرها" است. این کلمه میتواند به هر دو جنس بیانجامد، اما معمولاً در ادبیات به تصویر کشیدن شخصیتهای مردانه بیشتر رایج است.
نکات نحوی: در جملات، این کلمه میتواند به عنوان فاعل، مفعول و حتی ظرف زمان (در ترکیب با زمانها) هم حاضر شود.
4. در متون ادبی:
این کلمه در شعر و ادب فارسی معمولاً بار عاطفی و فلسفی دارد و میتواند به عنوان نمادی برای تجربه، حکمت، یا دلسوزی مطرح شود.
5. توجه به سیاق:
در نوشتن یا به کار بردن کلمه "پیر"، به سیاق جمله و موقعیت توجه کنید تا معنی به درستی منتقل شود.
با رعایت این نکات و دقت به معانی و زمینه استفاده، میتوانید از کلمه "پیر" به صورت صحیح و مؤثر در نگارش خود بهره ببرید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "پیر" در جمله آورده شده است:
او یک مرد پیر است که همیشه داستانهای جالبی از جوانیاش تعریف میکند.
در این پارک، درختان پیر و بزرگ به زیبایی سایهساز هستند.
او به خاطر تجربیاتش به عنوان یک فرد پیر، به دیگران مشاوره میدهد.
پیر زن با لبخند به یاد روزهای گذشتهاش میافتاد.
در قصهها، همیشه یک پیرمرد حکیم وجود دارد که راز زندگی را میداند.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!